روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

پیام های کوتاه
  • ۱۰ مرداد ۹۹ , ۰۰:۴۵
    حالت
  • ۳۱ تیر ۹۹ , ۰۱:۲۷
    حتی
  • ۱۵ خرداد ۹۹ , ۲۰:۳۷
    ...
  • ۲۹ آذر ۹۸ , ۱۴:۳۶
    دل2
  • ۲۷ آذر ۹۸ , ۰۱:۱۰
    شعر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

کاش یکی کمکم میکرد. حس میکنم تیرهای نامریی ناامیدی و سیاهی از هر طرف به سمتم میاد. و حالم خوب نمیشه. یه چیزی بود که یه کم ارزشمندم میکرد. یه کم بهم حس خوب میداد.

ولی آدم خودش باید دست به کار بشه برای خودش نه اینکه وابسته عوامل بیرونی باشه. ولی من نمیتونم حداقل الان نمیتونم. هیچی ندارم که بتونم بهش بنازم انگار خالی ام. هیچی ندارم ارزشمندم کنه حس میکنم مقصرم. مقصرم که کم آبی شده مقصرم که طرح تردد شبانه هست مقصرم که جنس ها گرونه مقصرم که کار نمیکنم مقصرم که زشت شدم مقصرم که خونه نداریم مقصرم که فیزیک2 بلد نیستم مقصرم که ایران به دنیا اومدم مقصرم که حسم نسبت به خودم انقدر بده. تو همه چیز مقصرم

فکر میکردم شاید حداقل مادر خوبی باشم که اونم نبودم ترسو بودم. از خودم که نمیتونم دفاع کنم از دخترک هم نمیتونم. خیلی حس بدی بهم میده. خیلی بده خیلی بد که آدم هیچی از خودش نداشته باشه و پیش خودش ارزشی نداشته باشه.

این دخترک نیست که به من وابسته است. بلکه منم که به دخترک وابسته ام. منم که شبها دوست دارم کنارم بخابه.

گفتم رابطه مون با دخترک خیلی خوبه فقط اون بهم خیلی وابسته شده. گفت نه این تویی که بهش وابسته شدی و برای آرامش و شادی گرفتن وابستگیت رو حفظ میکنی باهاش.

و حالا میفهمم راست میگفت وقتی خونه نیست این منم که افسرده تر میشم وقتی شبا پیشم نخوابه این منم که خوابم نمیبره. این منم که میخام یکی دوسم داشته باشه یکی قبولم داشته باشه. 

 این منم که محتاج محبت هاشم محتاج نوازشش هستم محتاج اینکه قبولم داره هستم محتاج دوست داشتنش هستم. که میترسم از دوست نداشتنش میترسم از طرد شدنم که بهش میگم بزرگ که بشی دیگه دوسم نداری. میخنده میگه بزرگم بشم تو اگر پیرم بشی بازم دوست دارم. میگم نه دیگه تو قلبت نیستم. میگه شاید تو قلبم نباشی اما همیشه تو دلمی همیشه. نفهمیدم دلش کجاست. و میترسم از محروم شدن از این سرپوش تلاطم هام.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۰۰ ، ۰۲:۰۱
مریم بانو

اژ ارایشگاه میام بیرون سوار ماشین میشم. به سه تا ده هزارتومنی توی دستم نگاه میکنم. به اینکه فرزانه اشتباه حساب کرد و‌بهم ۵ تومن کم داد و‌ من روم نشد بگم بهش.
مثل وقتی ک خانم بهم میگه خرید اینترنتی کنم براش و روم نمیشه بگم من وقت سرچ و فلان ندارم.
روم نمیشه

هرچی کار میکنم بازم هیچی نمیمونه. سالن شاگرد خصوصی ها چرا هیچی نمیمونه. تلاشمو نمیکنم
میخام بیشتر کار کنم هر کاری . ولی خسته میشم و وقتی برام نمیمونه برای کار روی مقاله و‌نوشتن پایان نامه ام. مسئولیت دخترک و نیازهاش وقتی که میخاد شب ببرمش پارک یا پیشش بخابم و با اینکه برنامه دارم شب بیدار بمونم درس بخونم اما کنارش خوابم میبره

چقدر مسئولیت روی دوشمه همسر بودن مادر بودن و دخترک کار خونه و  کار و  درس .....
هرچی میدوم بازهم فکر پول‌ درد پول لعنتی 
چرا نمیتونم پول بیشتری جمع کنم چرا اخه چرا همش انگار هیچی نیست ب خودم میام میبینم تموم شده. دیگه نمیدونم باید چکار کنم. من باید چکار کنم آخه

تقصیر تو‌ نیست مریم. تموم شدن پولها و‌ هیچی نموندن تقصیر تو‌ نیست عزیزم .

 اینجا ایران است مدفن آرزوها

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۱:۴۸
مریم بانو

آره همین واقعیت هاست و چیزی عوض نمیشه

و منم احمقانه تو دنیای خودم سیر میکنم یه دنیای خوب قشنگ که ملکه اش هستم که قوی ام

و مشغول میکنم خودمو در روز تا اگر سر روی بالشت گذاشتم از خستگی خوابم ببره نه اینکه یادم بیفته من کی ام و کجام 

گاهی هم اما یک لحظه ی سخت به خودم میام من کجام اینجا چ خبره من چکارم و سخته

وقتی راهی پیدا نمیکنی پس میزنی به بی خیالی خودتو گول میزنی

وقتی دردها رو نمیتونی حل کنی پس کلید رو میزنی turn off خاموش . حالا دیگه خوبه نه غمی نه شادی. و آره می ارزه

تا همین جا تجربه های غم و شادی بسه دیگه دیگه بقیه اش خاموش بریم جلو. فقط دخترک میشه دلخوشی دیدن چشماش دیدن خنده هاش حرف زدنش یادگرفتن چیزهای جدید میشه یه دلخوشی

می دونی دلم میخاد بنویسم و کلمات گم میشن چیزهاییه که نمیشه نوشتشون

شایدم گم نمیشن شاید این منم که جریت نوشتنشون رو ندارم جریت نوشتن از سوختن ندارم از باختن در مصاف دنیا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۳:۱۲
مریم بانو

امشب دلم می خواست...

چه اهمیتی داره دیگه؛ زندگی جز همین واقعیت های هر روزه چیز دیگه ای نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۴:۲۸
مریم بانو

دو  هفته پیش نوشت:

 

چه شبی بود دیشب عکس گرفتم بماند یادگاری

یاد اون شب افتاده بودم تو آمادای

این کار انگار یه جور خودزنیه

یه جوری انگار میتونی دست برداری بشینی مث آدم زندگیتو بکنی ولی یهو پامیشی خودتو میکوبونی به در و دیوار

یه چیزی انگار به قلبم چنگ میزنه

و نمیدونم باید چکار کنم

یه کم مهربونی میخام با خودم سرزنش نکردن خودم بد نبودن خودم کوچیک نشمردن خودم مقصر نبودن خودم یه کم آشتی می خوام با خودم یه کم بوس و بغل و نوازش میخام خودم با خودم

مریم خودتو نزن مریم تو انقدرا که فکر میکنی کارول بی شجاعت نیستی. تو مقصر چیزی نیستی اصن مقصر پیدا کردن راه حل نیست بانو این حرف همیشگیه خودته عزیزدلم. تو خیلی جاها کارای مهم کردی عزیزدلم. یادته میرفتی پیش خرازی برای کار یادته کارت چقدر خوب بود انقدر که اون خرازی سخت‌گیر به بقیه گفته بود از مریم یاد بگیرید اگر من دو سه تا کارمند مثل مریم داشتم به جای شما ۲۰ نفر کارم راه می‌افتاد با همین ۲ ۳ تا مریم به جای ۲۰ نفر یادته چقدر ازت تعریف کرده بود که چقدر همه کار بلدی.

- ولی من که کاری بلد نبودم یه تایپ بود و صفحه آرایی

- باشه تو فکر کن کاری نبود اما اگر کاری نبود چرا همونو کسی بلد نبود دختر عزیزم؟؟ هان چرا؟؟ اگر بی‌اهمیت و ساده بود چرا پس بقیه بلد نبودن؟؟؟

- ولی کار مهمی نبود

- مریم مریم مریم یادته که تو انقدر زرنگ بودی که هم کار خودتو انجام میدادی و پیک ها رو مینوشتی و اصلاح میکردی بعدش میرفتی به تایپیست ها کمک میکردی بعدش می‌رفتی به اون خانم ایمانی تو اکسل کمک میکردی.

- ولی اینا کاری نبود باور کن

- باشه ولی یه سؤال ازت دارم اگر کاری نبود چرا بقیه نمیتونستن؟؟؟

- بقیه می تونستن من فقط سریعتر از بقیه بودم

- باشه اینو بقیه می تونستن. ولی یادته تو ۶ صبح تا ۵ عصر سرکار بودی بعد یه ماه مرخصی گرفتی اومدی درس خوندی بعد همکارات بهت گفتند اگر ارشد قبول بشی ما همه ارشد سال دیگه شرکت می کنیم. یادته قبول شدی اما باور نمیکردی به ۲ ۳ نفر گفتی نگاه کنن سایت سنجش تا اشتباه نشده باشه. در آخر گفتی تا سرکلاس نشینم باورم نمیشه قبول شدم. دیدی سر کلاس نشستی عزیز دلم

- اون قبول شدن ارشدم شانسی بود

- عزیزم مگه کسی شانسی ارشد قبول میشه؟

- آره چرا نشه. شانسی قبول شدم بعدش انتخاب واحدم خوب بود

- مریم مریم از دست تو خخخخخخخخخخخخ

- مریم یادته وقتی ارشد قبول شدی خیلیا بهت گفتن نرو بهت گفتن زندگیت از هم میپاشه اما تو تونستی مدیریت کنی

- اینا چیزی نبود اصن

- آخ مریم

- راس میگم دیگه تو چرا میخای سرم کلاه بزاری که خیلی کسی ام هیچی نیستم به خدا

- مریم یادته سال ۹۳ خرداد حامله شدی . یادته همون موقع میرفتی کارای دفترداری مامانت تو مدرسه میکردی. یادت بیارم که همون جا چقدر همه از توانایی هات از سرعت از همه چی بلد بودنت تعریف میکردن. یادته همه کارا به دست تو حل میشد تو مدرسه در رابطه با کامپیوتر

- اونا کارای راحتی بود فقط معلما بلد نبودن

- همه چیز پس کارای راحتیه فقط بقیه بلد نیستن خخخخخخخخخخخخخخخ

- آره دقیقاً

- مریم یادته که با نی نی تو دلت پایان نامه مینوشتی؟؟ یادته میرفتی تهران میامدی.. یادته زمستون دعای همیشگیت چی بود؟؟

- آره یادمه خدایا ترخدا برف نباره ترخدا برف نباره برف نباره برف نباره. گر نگهدار من آن است که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد

- یادته چقدر سختی کشیدی تو این رفت و آمد تهران کمردرد ها دل دردها ولی یادته از پا نیفتادی. یادته یه روز مجبور شدی کل مسیر بی آرتی یک ساعت و نیم تا ترمینال جنوب روی پا وایسی چون کسی بهت صندلی خالی نداد و از شدت درد گریه ات گرفته بود اما کم نیاوردی. یادته یه بار دیگه که بی آرتی خیلی شلوغ بود از ترس له شدن بین جمعیت رفتی پیش راننده اجازه گرفتی اون جا روی زمین بشینی و کنار راننده نشستی کف بی آرتی

- آره یادمه سخت بود جان

- ببین چقدر قوی بودی دختر با همه اینا پایان نامه هم مینوشتی قربونت برم من

- ولی اینا...

- اه بس کن ولی دیگه نیار کسی از پس اینا برنمیاد دیگه اون کامپیوتر می‌گفتی سادست اما این ساده نیست این هر هفته تهران رفتن یه زن باردار خیلی سخته خیلی پله مترو بی آرتی کمر آدم میشکنه من میدونم و تو کم نیاوردی

- ببین چرا این وسط قضیه حامد نگفتی؟؟ چون کم آوردم چون گولش خوردم چون احمق بودم خر بودم. مثل حالا

- مریم نه حامد یه جادوگر بود به خدا یه جادوگر بود ولی آره اسمش نیاوردم چون خیلی ضعف داشتی در مقابلش مثل خدا میپرستیدیش و هر حرفش مثل وحی الهی میدونستی. ولی مریم یادته آخرش که دیگه سراغت نگرفت و کنارت گذاشت تو توی خودت شکستی ریز ریز شدی ولی بهش آویزون نشدی آویزونش نموندی دختر آفرین آفرین من بهت افتخار میکنم

- چ افتخاری آخه تو هم چرت میگی

- نه چرت نمیگم تو میتونستی با کلی مهارت های زنانه اونو بکشی طرف خودت ولی انقدر قوی بودی که وقتی دیدی تو یه رابطه بهت اهمیت داده نمیشه با اینکه خدا بود برات ولی تن ندادی به این ذلت و دنبالش نرفتی که برش گردونی افرین مریم آفرین آفرین عزیز دلم

- آره اینو راس میگی میتونستم با وعده شب و خونه و …. بازم بکشونمش سمت خودم اما این ته ذلیل بودن بود. نمیخاستم

- آفرین عزیزم. مریم

- چقدر الکی ازم تعریف میکنی درون. من یه کارول بی شجاعتم این ینی هیچی ام

- نه مریم اینطور نیست عزیزم چرا انقدر خودتو سرزنش میکنی دختر

-سرزنش نیست دیدن واقعیته

- واقعیتو من بهت میگم ببین

- دیگه چی چی داری دیگه هیچی نداری بگی تو هم کم آوردی

- مریم جان عزیز دلم قربونت برم من این چ حرفیه . ببین گوش کن به من هر آدمی تو زندگیش بلاخره یه جاهایی موفقیت داره یه جاهای شکست ولی تو موفقیت هات خیلی بیشتره تو خیلی توانایی

- آره خیلی توانام که تو آمادای اون شب میون اونا مث یه حیوون میترسیدم و میلرزیدم

- مریم بس کن تو اونجا حق داشتی بترسی حق داشتی عزیزدلم حق داشتی مریم بانو حق با تو بود نه اون زورگوهای ظالم ستمگر

- حالا من بگم یادته تو یادته که من هرگز به جون دخترک قسم نمیخورم اما اونجا انقدر ترسیده بودم که عکس دخترک رو نشونشون میدادم میگفتم این دخترمه به جون دخترم من تو گروه و دسته‌ای نیستم. یادته باعث شد من برای اولین بار به جون دخترک قسم بخورم

- آره یادمه که میترسیدی تنها بودی حق داشتی دستت گرفتی به یه طناب و اون دخترک بود اشکال نداره عزیزم

- اشکال داره من پیش اون …… نباید جون دخترک قسم میخوردم

- خب میگفتی عضو گروهی نیستی ولی باور نمیکردن دیگه این تیرم زدی

- ولی دیدی بازم باور نکردن

- ولی تو دیدی بعدش برگشتی خونه یه کم آروم شدی نشستی زنگ زدی که اینستا استوری هات پاک بشه بعد صبح پاشدی با شجاعت رفتی اونجا

- با شجاعت نبود با نهایت ترس بود و بیچارگی و تنهایی

- مریم اینا هیچکدوم تقصیر تو نیست خودتو واسه اینا سرزنش نکن دیدی اون مشاوره هم بهت گفت تو تو هیچی مقصر نبودی سر این قضیه عزیز دلم

- نه . ایجور نیست . تو نمیدونی اصن من مث یه مورچه ای که به راحتی لگد میشه ضعیفم تو نمیفهمی اصن منو

- من نمیفهم خخخخخخ من که در درون خودتم خخخخخخ پس چیو نمیفهمم من که همه چیو میفهمم فدات بشم آخه

- پس می‌فهمی که چقدر حس‌های بد دارم نسبت به خودم

- آره عزیزم ولی دارم باهات حرف میزنم که بگم اینا کاذبه که بگم تو خیلی خوبی خیلی موفقی خیلی توانایی خیلی قوی هستی خیلی ارزشمندی یه موجود مهمی تو این کاینات

- نیستم هیچکدومی که میگی نیست فقط وسط این دنیا مثل خر تو گل گیر کردم

- مریم اگر مثل خر گیر کرده بودی تو آمادای از پس زندگی تنها برنمیامدی

- برنیامدم خب یادته سر اجاره و تموم کردن قرار داد انقدر ناتوان و ترسو بودم که همش به ماهی می‌گفتم زنگ بزنه به اون مرتیکه دیوث سر پس دادن پول رهن خونه . خودم توانایی اش نداشتم. یادته موقع جمع کردن وسایل فقط دور خودم میچرخیدم و تنهایی نمیتونستم اگر ماهی نبود

- باشه اینا قبول ولی تو یادته که به خاطر دخترک در اوج خستگی میرفتی پارک و از پسش برمیامدی یادته میرفتی میگشتید به خاطر دخترک در اوج خستگی اون ماه رمضونی که دخترک مریض شد یادته تک و تنها بودی ۱۱ شب بود که از بیمارستان برگشتی خونه تازه افطار کردی. یادته دستت برید

- و تو یادته که از ترس برگشتم شهر خودم چون تنهایی نمیتونستم

- تنهایی میتونستی فدات بشم فقط بزار یادت بیارم دفترچه نداشتی و بدون دفترچه هزینه اش میشد ۸۰ تومن و با دفترچه میشد ۲۰ تومن و تو فکر پولشو کردی و برگشتی یادته که با همون دست کاراتو کردی برای برگشت یادته

- آره یادمه چقدر دلم به حال خودم می سوخت

- مریم تو یه آدمی سوپرمن که نیستی یه آدم که زخم میشه درد میکشه میشکنه آدمی عزیزم آدم اما آدمی هستی که پس از هر درد و زخم و شکستگی مثل یه ققنوس دوباره سرتو بالا میگیری و به این مسیر ادامه میدی

- چقدر ازم تعریف میکنی الکی

- تازه خیلی‌ها رو نگفتم عزیزم و الکی هم نبود فقط تو باورشون نداری و من باید یه کاری کنم باور کنی خودتو

- چیکار؟

- راستش نمیدونم ولی بلاخره پیدا میکنم. ما دوتا یه تیم قوی هستیم مریم

- من هیچی نیستم یه آدمی که تو الکی داری بالا میبریش نه توانایی خاصی دارم نه علم خاصی نه چیزخاصی بلدم نه کار خاصی کردم

- مریم به من اعتماد کن من میگم چرا عزیزم تو خیلی کارای خاص کردی ولی هرچی حرف میزنم باهات فایده نداره تو شدید موضع گرفتی

- فایده نداره چون تو دروغ میگی و من حقیقت میگم و نمیتونی قانعم کنی که مثل خیلی مهمم خیلی کسی ام

- باشه کسی نیستی ای مریم خانووم کارول بی شجاعت باشه بیا بغلم یه کم دراز بکش استراحت کن بیا عزیزم خستگی دیشب در کن و خواهش میکنم تمنا میکنم ازت دیگه خودزنی نکن و ببند این پرونده قطورو ببند پرونده اشو

- باشه

- بیا حالا بیا کنارم ما یه تیم قوی هستیم در مقابل دنیا و هیجان انگیزه که داریم با سرعت دور خورشید میچرخیم و خودمون نمی‌فهمیم خخخخخخخ بخند حالا ما با همیم همیشه

...............................................................................................

- خب حالا کجای کاری دیدی حق با من بود دیدی من خیلی ضعیفم

- sad

- دیدی نتونستم از اون دندونپزشکی ستی رو بیارم بیرون. فکر میکردم شاید حداقل یه مامان ی کم خوب باشم و این باعث شد خیلی خیلی بیشتر از قبل بفهمم که هیچی نیستم

- چی بگم؟

- هیچی

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۱:۰۶
مریم بانو

نوشته شده در ۳۱ فروردین:

 

دنبال کار میگردم
بعد میرم تو‌رویا مثلا ۵ میلیون حقوق‌بگیرم بعد مثلا سه ماه بگذره بشه ۱۵ میلیون 😁
میرم تو رویاهام ک باهاش چیکار میکنم
اول از همه میرم یه هایپر کلی خوراکی میخرم تا یچقال و فریزرمون پر بشه پر از مواد غذایی
بعدش به دخترک میگم چی میخاد و چیزایی ک میخاد میخرم
بعدش برای ماهی یه چیزی ک تو ذهنمه میخرم
بعدش یه سفر دریایی جور میکنم جنوب یا شمال با تور چون دخترک‌ دوست داره دریا ببینه
ته رویاهای مالی ام همین بود خخخخخخخخخخخ والا کم توقعم
وای ینی میشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۵:۰۰
مریم بانو

میرم حمام حوله ام رو‌روی شومینه گرم میکنه ک وقتی خواستم بپوشم گرم باشه

 

شربت خریده خودش البالو‌دوست داره ولی چون میدونه من پرتغال یا اناناس دوست دارم برای من جدا اناناس خریده

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۲:۵۸
مریم بانو

الکی داغ کردم

حالا که میتونم منطقی فکر کنم میفهمم ک من اشتباه میکردم خیلی تو ‌رویا بودم هر روز صبح با رویا بیدار میشدم از خواب با رویا همه کار میکردم جدا میشدم از این خونه 

 

یادم رفته بود اون طرفی که تو این رابطه متاهله منم

منم جای تو بودم همینجور رفتار میکردم و‌ حتی بدتر

 

حالا آرومترم

 

تو حق داشتی 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۳:۳۷
مریم بانو

باید از تلخی انگور گذشت تا به یک مستی جانانه رسید


باید از شعله اتش بگداخت تا به افسانه پروانه رسید


باید از دشنه نامرد چشید تا به یک هیبت مردانه رسید


باید از حس عطش اب نخورد تا به یک حس شجاعانه رسید


باید از پیشه ایوب رسید به وصالی که زلیخا نرسید


یا به اندازه یعقوب کشید شب یلدا و به فردا نرسید

دل ما را احدی اب نکرد به جز ان غمزه که دزدانه رسید


باید از هیچ شبی خواب نکرد تا شبی وقت دل ما نرسید


هیچکس مهلت فریاد نداد تا که از حنجره مستانه رسید


هیچکس بوسه به ما یاد نداد تا شبی عاشق دیوانه رسید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۳:۲۷
مریم بانو

لطفن ب من پیام نده

چون تو تغییر نمیکنی اینو خودت میگفتی که آدمها تغییر نمیکنن و اگر دم از تغییر کردن بزنن شعاره. گفتی خودتم همینطوری
من نمیتونم دروغ گویی و‌دورویی تحمل کنم و تو هم تغییر نمیکنی
و اگر بگی نه اینجور نیستی و من اشتباه میکنم بازم دروغه چون این حرف خودت بود که آدما عوض نمیشن
پس نه‌ من عوض میشم نه تو . نه من میتونم با پنهان کاری هات و چیزای دیگه کنار بیام‌ و نه تو‌ میتونی‌ رو‌راست باشی با من و تک پر
پس زندگی خودتو‌ بساز نیا طرف من تا حداقل چیزهای خوبی که ازت دارم‌ خراب نشه این لطفیه که میتونی بهم بکنی

..................

گول بازی دیشبو نخور اون آرزوی آخری بود مال ۳ ماه قبل یا حتی بیشتر رباتش نگه داشته بودم یه روز باهات بازی میکنم فکر میکردم خیلی خوش بگذره بهمون 😊

ک دیگه بازی کرذیم تموم شد

دیگه نه آرزویی مونده نه حتی تصور رویایی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۳:۵۴
مریم بانو

دانلود آهنگ جدید