روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

پیام های کوتاه
  • ۱۰ مرداد ۹۹ , ۰۰:۴۵
    حالت
  • ۳۱ تیر ۹۹ , ۰۱:۲۷
    حتی
  • ۱۵ خرداد ۹۹ , ۲۰:۳۷
    ...
  • ۲۹ آذر ۹۸ , ۱۴:۳۶
    دل2
  • ۲۷ آذر ۹۸ , ۰۱:۱۰
    شعر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۶ مطلب در دی ۱۴۰۰ ثبت شده است

رفتیم خونه نرگس
بچه اش تازه به دنیا اومده
دوتا ماسک زدم روی هم ، به دستام و همه لباسام و روسری و‌چادر الکل زدم، انقدر که تو‌ ماشین خواهری نفسش گرفته بود پنجره ها رو‌ باز کردن
گفت الکل به خودت زدی بچه رو بغل کنی، گفتم اره
رسیدیم خونه ی نرگس
خالم، بچه رو‌گذاشته بود تو کریر و کریر رو میبرد جلو و بچه رو نشون همه میداد و گفت کسی بچه رو بغل نکنه، کسی به غیر از خاله ملیح ک میخاست ببرتش حمام بچه رو بغل نکرد
من فقط تونستم‌ به انگشتای دستش دست بزنم،
چقدر دلم میخاست یه نوزاد داشتم، اصلن یکی نوزادش میداد من بزرگ کنم
چقدر دلم داشتنش رو می خواد،
اون دست و پای کوچیکش ، بوی بهشتی که میده، گریه های ریز ریز بکنه و هی قربونش برم هی بوسش کنم ...
نوزاد تازه متولد شده فامیل رو، با شوق بغل کردنش رفتم و با حسرت بغل کردنش برگشتم

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۰۰ ، ۰۱:۲۸
مریم بانو

رفته بودیم حمام. من یک چهارپایه با ارتفاع نیم متر دارم که توی حمام روی اون می شینم. با دخترک رفته بودیم حمام من نشسته بودم روی چهارپایه و بعد خواستم برای تنظیم آب یه لحظه روی چهار پایه بلند بشم بعد که دوباره نشستم خوردم زمین بعد نگاه کردم دیدم دخترک خودش ترسیده اومد تندی پیشم: مامانم خوبی خوبی؟
خدا رو‌ شکر من اروم‌ خوردم‌ زمین
بهش‌گفتم‌ تو‌ صندلی منو کشیدی عقب
غش غش خندید گفت اره
فکر میکردم فقط تو کارتونا از این حوادث رخ میده‌، نمیدونستم خودم طعمه میشم توسط فسقل بچه خخخخخ
.........
از مدرسه اومدم خونه دراز کشیدم رو مبل و داشت خوابم میبرد که به دخترک گفتم کاش تو می‌تونستی غذا درست کنی من خسته ام نهار هم درست نکردم. گفت باشه من درست میکنم
من خوابم برد. مدتی گذشت اومد اروم بیدارم کرد و گفت: من نمیتونم گاز رو روشن کنم، میای روشن کنی
خوابالو با چشمای نیمه باز رفتم گاز روشن کردم و دوباره برگشتم خوابیدم،
مدتی گذشت اومد اروم صدام زد گفت: پاشو غذا برات درست کردم بخور
تو این مدت خودش یه سیب زمینی برداشته بود پوست کنده بود، با خورد کن خورد کرده بود، تو ماهیتابه روغن ریخته بود، سیب زمینی ها رو سرخ کرده بود و بهشون ادویه زده بود، و جالب اینکه رب گوجه هم زده بود، فقط ربش سوخته بود ، و سیب زمینی ها کامل سرخ نشده بود
خخخخخخخ
ولی خوشمزه ک نه laugh، ولی بامزه ترین سیب زمینی سرخ کرده تاریخ بشریت بود،  با عشق درست شده بود

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۰۰ ، ۰۱:۳۰
مریم بانو

مادربزرگم حالش بده

رفتیم خونه شون

چند ماه پیش گفتن سرطانش دیگه قابل درمان نیست

و الان به نظر دیگه بدنش تسلیم شده

هیچی نمیتونه بخوره . در طول روز فقط چند قاشق سوپ گوشت بسیار رقیق فقط چد قاشق

امشب گفت هندونه میخام اگر تو یخچال هست برام بیارید

همه گفتن نه برات ضرر داره هندوانه ضعف رو بیشتر میکنه

گفتم ولش کنید بزارید بخوره بابا به اندازه ۵ سانتی متر یک برش هندوانه خورد

 

دخترکم اگر روزی رسید که فهمیدی من تا مدتی بیشتر دیگه زنده نیستم. توی اون مدت دیگه تلاش بیهوده نکن برای زنده موندنم. توی اون مدت بهم کمک کن زندگی کنم. غذاهایی که دوست دارم بخورم حتی اگر برام ضرر داشت؛ به جاهایی که دوست دارم منو ببر؛ به افرادی که دوست دارم بگو بیان ملاقاتم؛ فیلم ها و کارتون های مورد علاقه ام رو برام پخش کن و موسیقی شاد برام بزار و برقص تا زندگی رو ببینم و تا این روزهای آخر شاد باشم. خلاصه که به حرف دکترا گوش نده که چی بخورم چی نخورم و استراحت کنم واسه یک هفته بیشتر زنده موندن. ارزش نداره. تو این مدت بزار از زندگیم فقط لذت ببرم حتی اگر به کوتاه شدن مدت زنده بودنم بی انجامد؛

و دخترکم اگر در این مسیربه نقطه ای رسیدم که دیگر چیزی برایم لذت بخش نبود؛ طعم هیچ خوراکی و غذا و پاستیل و حتی بستنی زمستانی را هم دیگر دوست نداشتم. اگر دیدن مکان های مورد علاقه ام دیگر برایم لذت بخش نبود؛ و دیگر دیدن هیچ فردی را نمی خواستم؛ اگر دیگر از چیزی لذت نمی بردم؛ بدان که دیگر به آخر خط رسیده ام. و این چند روز باقی مانده کنارم بنشین دست هایم را بگیر و گونه ام را هزار بار ببوس و مرا در آغوشت بگیر. شب برایم قصه و لالایی بخوان. و همین برایم کافیست

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۰۰ ، ۰۷:۳۷
مریم بانو

دیگه از سکس متنفر شدم، 

چندشم میشه، زجر میکشم


هدف از سکس‌ تولید مثله همیشه همین بود در طول تاریخ، بنابراین هرزمانی نیاز به تولید مثل باشه فقط باید انجام بشه، در غیر این صورت یک عمل شنیع است و دلیلی برای انجامش نیست.
تنها ارتباط‌جسمی ای که بهش علاقه دارم، بغل کردنه،‌ بغل کردن سکس نیست، تزریق احساس امنیته
من از سکس بی اندازه متنفرم.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۰ ، ۱۵:۱۴
مریم بانو

۳ بامدادان ...

 


دریافت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۰۰ ، ۰۳:۰۱
مریم بانو
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۴ دی ۰۰ ، ۰۲:۵۳
مریم بانو

دانلود آهنگ جدید