داریم جمع می کنیم یواش یواش
سکانس اول، روز شمار دوست دخترا:
نام دختر | زمان دوستی | مدت | توضیحات |
همه | از بدو تولد تا ابد | بی نهایت |
حوصله ندارم توضیح بدم خلاصه اش میشه، افق و خاکی و نود گرفتن از تمام جنس های مونث منظومه ی شمسی
|
سرگرمی | تابستان 1400 | 3 ماه | دوست دختر پیدا کردن تو کانال علموص |
طنین | مرداد 96 تا آبان 96 | 3 ماه |
نشد که بشه. طنین هم باید بره دعاش رو به الی بکنه چون الی از رابطه من با ماهی براش گفته بوده و اونم عقب کشید
|
مایده | مهر 96 تا مهر 97 | یکسال |
یه بدبختی مثل خودم. بیشتر دلم براش میسوزه از اینکه ازش سواستفاده کرد. حوصله امم نکشید برم تو پوشه اش
|
سوسن | از مهر 96 تا مرداد 97 | 10 ماه |
یه حسرت همیشگی از وقتی شناختمش که چرا مثل اون نیستم. 9 ماه بهش گفت عکس بدون روسری بده ی بار اونم موهای بافته داد. حالا من چی: هوی عکس م مه بده. -بیا هوی عکس کو ص بده -بیا هوی عکس کو ن بده -بیا آره تعهد هیچ جوره به دست نمیاد جز با عشق و علاقه ی واقعی
|
سیمین | مهر 96 تا اسفند 99 | 3 سال و نیم |
یه بازی خورده ی شدید ، گفت هرگز ماهی رو نمیبخشه. (بعد ماهی میگه تصیر منه بدبختی هاش، نمیگه این همه آه و نفرین پست سرشه. البته اعتقاد نداره، روی ی جمله میره جلو: به تخمم)
|
فاطمه | از اسفند 96 تا کنون | غیر قابل پیش بینی |
قضیه ی من راضی تو راضی کون لق ناراضی. چون اهل دادنه نباید از دستش داد :)) اصن هرکی از دستش بده خره خخخخخ. همون آدمی ک من وقتی فهمیدم ماهی باهاش بوده رفتم آزمایش ایدز دادم اما دلیلش هیچ وقت ب ماهی نگفتم
|
گلی | از مهر 90 تا کنون | غیر قابل پیش بینی |
البته خودش میگه از مهر 95 ولی با توجه ب اینکه قبل نورا با گلی بوده و محض محکم کاری میشه مهر 90 :)) فکر نکن دخترایی که این جورن خوبن چون نازش می کشن... اینا مث شمع اند هرچی شعله بزرگتر باشه زودتر تموم میشن. امثال تو هستن که ی عمر می مونن
|
نورا | از بعد گلی تا فروردین 97 | چمیدونم حوصله ندارم |
بعد کات هم اگر فرصتی میداد ی پاتک میزد، اینم از هموناست ک نفرینش مونده.
|
خرده ریزا | همیشه | همیشه | حوصله نام بردن از اینا دیگه ندارم خسته شدم بابا |
سکانس دوم، روزشمار خودم:
(دوست دارم ب مرور برای خودم تکمیلش کنم)
نمیدونم از کی شروع شد ولی میدونم طوری شد که اسفند 95 عکس تولد دخترک رو براش فرستادم. احتمالا پاییز 95 بوده.
6 مهر 96 اولین دیدار. 18 دی 96 اولین سقط و 2 تیر 97 و 1 آبان 97
یادم نیست کی بود حوصله امم نمیشه دیگه الان برم بگردم پیدا کنم بین این همه فایل چت هامون. ولی فکر میکنم پاییز بود، پاییز 97 که آمادای بودیم گوشیش نگاه کردم و چت ها با مایده و گلی و فاطمه و...
یه جوری توجیه کرد همه رو. دو سال گذشت (سرفرصت از رو چت ها پرش می کنم حوادثی ک رخ داد)
روزهای اول دی ماه 99 یه شات فرستاد حواسش نبود اسم سیمین و گلی بود ک باهاشون چت کرده بود. از اونجا شروع شد. بهش نگفتم دیدم فقط گیر دادنام شروع شد میگفتم با کسی هستی چت میکنی؟ می گفت نه. انقدر گفت نه نه نه تا بهش گفتم دیدم و میدونم و دروغ بسه. اوایل اسفند 99 بود که به بقیه گفت یه زن بدبختی هم هست ک من باهاشم و باقی ماجرا
و البته بعد از همه این ماجراها من بازهم اسم گلی و فاطمه رو تو گوشیش دیدم. و بقیه رو هم ک ندیدم اما قسم میخورم هستن
بهش گفتم تا خرداد 97 می بخشم.
اما اون سو استفاده کرد و سال های بعدیشم ب ارتباط با بقیه ادامه داد.
و حالا هیچکدومو نمی بخشم.
اینا گذشت تا همین چند وقت پیش وقتی همه کانتکت هاش دیلیت کرد، منم همراه همه، بازم نفهمید ناراحتیمو، نفهمید ک حتی اگر همه رو دیلیت میکرد منو باید اد میکرد، اگر براش مهم بودم
بعد اومدم تهران چندین بار از دی 1401 هی بهش گفتم من تهران هستماااااااا اونم تو دلش هی گفت خب چیکار کنم ک هستی من کارای واجب تر دارم استرس کارم دارم، و اینجا بود ک تیر خلاص زد بهم، قشنگ زد وسط قلبم همون شرحه شرحه شده اش هم از هم پاشید
اشتباه خیلی بزرگی تو زندگیم کردم و تاوان خیلی بزرگتری دادم. یادم نمیره ک من متاهل هستم و تو این رابطه بودم پس فکر کنم لایق همچین تاوانی هم بودم.
سکانس سوم، برخورد ماهی وقتی این پست رو میخونه:
اگر پیام بده: ای بابا بزار کنار این بچه بازیهات بزرگ شو
در ذهنش: این (یعنی من) overthinking میکنه، خب بکنه (مودبانه)
اگر مواجه بشه با همچین چیزی در دخترای دیگه:
پیامش: آخی فلانیه عزیزم این نشون میده overthinking میکنی یعنی برات حل نشده بگو کمکت کنم با هم حلش کنیم. من میخوام حالت خوب کنم. (دیدم ک میگما)
ذهنش: آخ جون یکی پیدا کردم حالش خوب نیست برم یه کم باهاش چت کنم قربون صدقه اش برم زیرپوستی شاید بتونم ازش نود بگیرم
سکانس چهارم، چند جمله ای با ماهی:
این همه وقت صرف انواع دختر کردی، همه ما رو مینداختی بیرون اول از همه هم منو (همون زمستون 96 ک می خواستی تموم کنی و من با التماس نگهت داشتم بهترین موقع بود)، تمرکزت میذاشتی فقط رو همون سوسن الان ب همه چی رسیده بودی.
دلت برا ی من به چشم ی زن بدبخت فلک زده سوخت مثل همون جوری که برا مایده سوخت این وسط گفتی حالا که هست خودشم می خواد پس ی حالی ام ببریم بعله آدما سر منافع دوست میشن و تموم میشه.
اما من تمام راه را دویده بودم...
ماهی جان 17 گیگ اطلاعات ازت دارم، ک 3 گیگش عکسا و چت های خودمونه، چند میدی بقیه اش به خودت بفروشم ؟؟؟ خخخخخخخخخ یعنی چیزایی ازت دارم خودت نداری
قیمت پایه رو کامنت کن شاید مزایده گذاشتم
با فیلم هایی که من دارم طاق بزنیم؟