روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

پیام های کوتاه
  • ۱۰ مرداد ۹۹ , ۰۰:۴۵
    حالت
  • ۳۱ تیر ۹۹ , ۰۱:۲۷
    حتی
  • ۱۵ خرداد ۹۹ , ۲۰:۳۷
    ...
  • ۲۹ آذر ۹۸ , ۱۴:۳۶
    دل2
  • ۲۷ آذر ۹۸ , ۰۱:۱۰
    شعر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۲۶۷ مطلب با موضوع «من» ثبت شده است

خانومه تو گروه پیام داد ک دلم بچه میخاد بچه دوم و داره اقدام میکنه

گفت بی بی چک زده مثبت بوده ولی شک داره باردار باشه ولی علایم بارداری هم داره

همه گفتن دیگه شک چرا برو آز بده و سونو مثبت بوده دیگه

رفته آز داده

منفی بوده. میگه داغونم داغون

بی بی چک اشتباه نشون داده و باردار نبوده

...

پ. ن : بی بی چک کاش اشتباه نشون میداد

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۸ ، ۲۰:۰۷
مریم بانو

معمولا دوست دارم شبها موقع خواب بچسبم ب یکی یکیو بغل کنم و بخابم یکی ک حداقلش حالم ازش بهم نخوره. دیشب خسته بدون شام بدون بغل خوابیدم
خواب دیدم یه خونه ای دارم و با دخترک هستیم که مامانم میاد انگار مهمونی. ولی بد موقعی میاد. قرار بود بیا خونمون. مامانم دخترک را میبره حمام و وقتی حمام بودن میرسی. نگرانم ک نکنه . همش نگران همش نگران همش نگران فقط فرصت میکنم ببوسم و میگم برو. مامانم از حمام میاد بیرون بهم میگه حس میکردم میاد و باهم هنوز ولی خوشحالم ک حسم درست نبوده
در میزنن. مامانم نگران میشه من نگران تر. میریم دم در یه اقایی هست میخاد مینی بوسش را پارک کنه جلو خونه ما اجازه میگیره. نگاهم می افته ک جلوی مینی بوس تو خیابون ایستاده. وای الانه ک . میفهمه زرنگی میکنه و میری اون طرف تر
مامانم پاشو از خونه میزاره بیرون میره تو خیابون انگار داره دنبال ی کسی میگرده. قلبم ب شدت میتپه
از خواب میپرم. با ترس با نگرانی با ی خواب خیلی بد
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۸ ، ۱۲:۰۵
مریم بانو

حرف هایست برای نگفتن

حرفهایی ک سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۸ ، ۲۲:۰۹
مریم بانو

دیروز فکر میکردم

اگر ی روزی یکی منو بدزده مثل مهربانو

کسی هست مثل خسرو که بیاد تمام شهرو زیرپا بزاره تا پیدام کنه و نجاتم بده؟؟

بعد دیدم الکی خودمو ب مظلومی نزنم بعله ک هست

مامانم بابام خواهر کوچیکه علی هستن دیگه


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۸ ، ۰۱:۲۲
مریم بانو
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت

کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت

درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت

خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد
که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت

رفت و از گریه ی طوفانی ام اندیشه نکرد
چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت

بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند
آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت

سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش
عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۸ ، ۰۳:۴۳
مریم بانو

20 روز رو از دست دادم😢
یه استغفاری بود ک باید 60 روز مدام روزی چهارصد بار میگفتم
امروز یادم رفت
یعنی 20 روز هدر دادم
باید دوباره شروع کنم😢


اینی ک فکر میکنید آدمی با تحصیلاتش سنجیده میشه صددرصد اشتباهه
منم میگم اشتباهه
ولی اینکه تحصیلاتشو تو سرش بزنید اشتباه تره بنظرم
اینکه بهش بگید درس خوندن خودخواه و بیشعورت کرده ، دکترا میخونی اینجور شدی دیوانه شدی و خودخواه و بیشعور و..... فکر کردی دکترا داری میخونی حالا چی هستی
و منم جواب میدم ک هیچ فکری نکردم ک چی هستم، من قبل از دکترا خوندنم خودخواه و عن بودم و حالا هم هستم. و این ربطی ب تحصیلاتم نداره
اینو بفهمید ترخدا بفهمید.
من بیسواد میموندم یا پرفسور بشم بازم همین عنی هستم که همیشه بودم.
وقتی نفهمید این موضوعو وقتی بگید دکترا خوندم اینجور شدم. منم انقدر جیغ میزنم تا صدام برسه ب مریخ
حالا شما بگید جیغ زدنم از تاثیرات روزه است یا بازم دکترا، دیگه مهم نیست چون جیغ زدن باعث میشه صدای بقیه رو نشنوم

اره من بیشعورم دیگه چی؟؟؟؟؟؟؟؟ حرفیه؟؟؟؟؟؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۸ ، ۰۲:۰۸
مریم بانو

نمیتونم لحظه  ک شاید پیش بیاد فکر نکنم

خب شاید این نوشتن راه بهتری رو ب ذهنم برسونه

حالت اول من حضور دارم
1 .  مرده ب علی میگه و معذرت خواهی میکنه.
من ؛ درمورد خونه حرف میزنم شروع میکنم ب تعریف کردن از آقای فلان تا بحث عوض بشه. مثلا میگم علی آقای فلان خیلی ب من کمک کردن اجاره و اینارو پایین گرفتن و....
2 . زنه ب ماممیگه این دخترتون اون موقع مقصر بود وقتی شوهر هست باید بگه ک من نیام.
من ولی چجور. بستگی داره تا چ حد بیان بشه خب. من میتونم سریع ک اوه راستی دیدی چی شد اون صاحبخونه قبلی کلی پول منو بالا کشید و....
و اگر در همین حد موند و بعدش مام پرسید چی بگم
میگم کلا حرف زده ک کسی اومد بهش خبر بدم و سر اون ماجرای دوستم ک قبلا اومده بود میگفت


حالت دوم من حضور ندارم
3 . مرده ب علی میگه. من ی مردی اومده بود خونمون برا پرده اندازه گیری کنه این خانومه بی هوا اومد تو فکر کرد منم هیچی نگفتم

4 . زنه ب مام میگه؛ (مثل بالا). وقتی من نباشم کسی هم نیست. و اینگونه تمام زندگی من نابود میشه
فقط چی باید بگم، اگر حرفی زده شد ک اره این خانومه اومد تعریف کرد ک فلان جور شده و اون کی بوده و کجا و چکار. من
الف،  اومد ی روزه و برگشت میخاست با قبلی صحبت کنه من نگفتم ب شما ک نگران نشید و ضایع نشم ک پولمو بالا کشیده.
مطمئنا پرس و جو میشه ک چی شده. پس ریدم ب این راه حلت
ب، یکی از دوستامبا شوهرش جا نداشتن گفتم بیان اینجا بخوابن. ترسیدم اگر خانومه بفهمه گیر بده. شوهرش زیرپوش . (خیلی خب مسخره است من با پیراه نیستم دیگه) بازم ریدم ب این راه حلت
ج، این زنه دیوانه است توهم زده. و بعد بیان میشه عه جدی پس روبرو
د ، دوستم ک اومده بوده اینجا ب این خانومه گفتم خواهرمه. این خانومه کار داشته بی هوا اومده تو شوهر بوده. ؛ اگر زنه اسمم رو گفته باشه نمیتونم اینو بگم. و اگر بگم و دوباره بره پرس و جو کنه ی ازم میشه ک هیچ جوره نمیشه.

اگر مورد 4 پیش بیاد هیچ راه حلی ندارم. اصلا نمیدونم حتی چی باید بگم

قسمت ترسناک ماجرا: شوو مام زود با دیگرانی ک غریبه باشن صمیمی میشن و حرف میزنن کلی
قسمت خیلی کم دلخوشکنک: فعلا این زنه عقب نشینی کرده

بدترین شرایط: مورد 4
حداقل ترین راه حل: نزارم هیچ کس تنها بمونه. و  خداجون هرکی دوس داره این اتفاق نیفته. من غلط کردم خدا گوه خوردم.

بعدا نوشت: حالت سومی هم وجود داره: زنه همه چیزو خودش تعریف کنه

حالت چهارم:

هیچ اتفاق بدی نیفته و هیچ حرفی زده نشه. شاید تو همه زندگیم این جزو معدود چیزهایی ک انقدر ملتمسانه میخوام ک رخ نده

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۵:۵۱
مریم بانو

فکر میکردم اسم دختره چی بود

هرچی فکر کردم یادم نیامد

تا صبح که از خواب بیدار شدم یادم اومد

گرد آفرید

گرد آفرین

فکر کنم دومی بود.

آخه گرد آفرید دیگه خیلی ضایست میشه خوندش : gerd afarid   oooooooooo

هیچی همین دیگه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۴۴
مریم بانو

چند روزه دارم ب این فکر میکنم که اگر حق انتخاب برای جسدم بعد از مرگ داشتم

انتخاب میکردم ک جسدم سوزانده بشه ترجیح میدم خاکستر بشم تا اینکه خوراک ماروعقرب و موش و سوسک بشم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۲۱
مریم بانو

دخترک 4 ساله
مریم کوچولوی 4 ساله...

دخترک آنی نشون میده

من رسوب میکنه تو قلبم.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۵:۱۶
مریم بانو

دانلود آهنگ جدید