روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

پیام های کوتاه
  • ۱۰ مرداد ۹۹ , ۰۰:۴۵
    حالت
  • ۳۱ تیر ۹۹ , ۰۱:۲۷
    حتی
  • ۱۵ خرداد ۹۹ , ۲۰:۳۷
    ...
  • ۲۹ آذر ۹۸ , ۱۴:۳۶
    دل2
  • ۲۷ آذر ۹۸ , ۰۱:۱۰
    شعر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۲۶۷ مطلب با موضوع «من» ثبت شده است

زندگی در مدار دل می چرخد
زندگی بر مدار دل می چرخد

................

ظهر نوشت های یک ذهن آشفته :

تمرکز که ندارم پریشان حال که باشم پناه میبرم به یک صفحه سفید. دلم مینوازد و انگشتانم میرقصند.
زندگی بر مدار دل باشد یعنی چه؟
یعنی به هرسازی که دل بزند میرقصم. یعنی هرچه دل بگوید همه میشود. زندگی بر مدار دل باشد یعنی حال دل که خوب باشد. همه چیز خوب است. حال دل که خوب نباشد. هیچ چیز خوب نیست. در حالت لوکال زندگی متاثر از دل است. یعنی جز به جز کوچولو کوچولو به دل مربوط می شود.

زندگی در مدار دل باشد یعنی چه؟
یعنی مثل یک منظومه دوتایی ستاره مادر دل است و ستاره ی همدم زندگی.
ستاره مادر به ستاره همدم نور میدهد گرما میدهد روشنایی میبخشد و آن است که تعیین میکند فاصله را سرعت چرخش را و شکل مدار را. یعنی یک خدای مطلق است. (زیادی گفتم ولی تعبیر کمترش رو پیدا نکردم چی بگم). مثل یک پادشاه. زندگی هم میچرخد گاهی پشت به دل گاهی رو ب دل گاهی شب است و گاهی روز. زندگی برای خودش جریان دارد. یعنی زندگی جریان دارد ولی در حالت کلی دل سایه روی آن می اندازد. درحالت گلوبال متاثر از ستاره ی مادر.

این دوجمله با هم فرق دارند حالا؟
اره فرق دارند ولی نمیدونم چجور فرقشون رو بگم.
گفتم دیگه . پس هم گلوبال شد هم لوکال. شت باید رید بهش پس.
..............
کمی بعدا نوشت : عجیب اثر دارد حتی چند خطی نوشتن. در مودب و دست به سینه نشستن افکارم 😆

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۸ ، ۱۴:۳۶
مریم بانو

حکم دل است، که مشکل است
حکم دل است، که باختم همیشه است
حکم دل است، که رفتن مشکل است
حکم دل است، که صورتم خیس است
حکم دل است، که دو دستم در هم است

راست میگه ها
حکم دل نبود ، انقدر نمیباختم...
ارزششو داشت ولی؛
دلم برای دلم میسوزه...

نمیدونم چجوری میتونم دست بکشم رو موهاش، دستاشو بگیرم، نازش کنم، دلمو
نمیدونم چجوری

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۸ ، ۰۱:۵۵
مریم بانو

ی شب تو خوابگاه تا4 شب مریم حیدرزاده گوش میدادم زیر پتو با هنزفری
امشب دوست داشتم علیرضا قربانی گوش بدم
دوبیت شعری که از عصر رژه میرن تو سرم
بخونه وباهاش زمزمه کنم...
دوست داشتم یه معجون بود یه معجون عجیب بود
چکارمیکرد؟
خودمم نمیدونم
میخوردی بعد همه چیز ب طرز عجیبی خوب میشد
خوب یعنی چی؟
نمیدونم
من....
خخخ جالبه ؛ چه قشنگ میریزه پایین اشکام...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۸ ، ۰۱:۱۰
مریم بانو

دوباره برگشتم به این دیوونه خونه

.................................................

نوشته ی جا مانده از 16 آذر عصر:

مثل این باباهایی میمونی ک بچه زمین خورده سرش شکسته ؛ یکی هم باباهع  میزنه توسرش ک چرا زمین خوردی
بهت میگم پام زخم شده و فکر میکنم عفونت کرده . دعوام میکنی ک چرا مواظب نبودم و.....
و همین میشع ک سعی میکنم حرف کوتاه کنم و تلفن زودتر خاتمه پیدا کنه.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۸ ، ۱۷:۵۷
مریم بانو

میگم ک من نمیترسما فقط ی کم فکر میکنم
.
.
.
چرا میترسم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۸ ، ۰۴:۰۳
مریم بانو

حرف که زیاد باشد و.....

می شود پستی خالی

.....................................

ظهر نوشت به همان تاریخ ساعت 14:

    

کاش میتونستم یه نویسنده بشم

یا یه نقاش

یه شاعر

یا یه فیلمساز

یا یه آهنگساز

و.....

بعد میتونستم حرفهایی که نمیشه و نمیتونم بزنم رو درست کنم

توی یه داستان یا یه شعر یا روی بوم یا تو یه کلیپ و فیلم یا تو یه آهنگ مثل کریستف

اما وقتی آدم نتونه بگه

بعد ؛ لال میشه و میچرخه دور خودش

میتونستم مثل بزرگ علوی یه کتاب بنویسم مثل چشمهایش یا نقاشی جیغ رو بکشم یا اهنگ سکرت گاردن رو بسازم ، یا کلیپی از یه دنیای بزرگ شلوغ اما خالی بسازم از عبور آدمها از همدیگه. و یه جایی زمین خوردنشون ...

و الان هیچکاری نمیتونم بکنم. و خیلی سخته برام. الان اون اپیزود زمین خورده ام که زانوها زخمی میشه...

.........................

سهمم چیزی به جز باران نبود، این همه تنهایی ام آسان نبود

شراب کهنه ام ، دلیل مستی ام. 

دنیای دلگیر یا آشوب؟!!

........................

...

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۸ ، ۰۱:۵۴
مریم بانو

انقدر ذهنم پر از چیزهای مختلفه که هیچکدوم مجالی برای بروز پیدا نمیکنند
فقط همون توی ذهنم رو سروکول هم میلولند.
فقط یه سوال دارم. دیمن چجوری خودشو off کرد؟ یادم رفته قبلنا بلد بودم
یادم رفته چجور باید off شد
....
پ ن: چقدر علی خوبه. چقدر یه زن شلخته ی بد اخلاق و کثیف رو تحمل میکنه و هیچی نمیگه
قدر نمیدونم بعد بدتر سرم میاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۸ ، ۰۱:۱۷
مریم بانو

پاییز پدرسالار رو شروع میکنم . مارکز رو دوست دارم. و به این فکر میکنم که کاش استعداد نویسندگی داشتم
کاش یه نویسنده میشدم. (در کنار فیزیک خوندنم)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۸ ، ۱۸:۳۹
مریم بانو

 فرار میکنم از این موقعیت
تلاش های مصر و مکررش برای بوسیدن
و همزمان زمزمه های "خیلی دوستت دارم"

نه طاقت ماندن دارم و نه پای رفتن
نه اینجا
نه آنجا

معجزه لازم دارم
................
تو قرار بود معجزه کنی واسم، معجزه ای به اندازه ی بزرگیت
پس چرا بدتر کردی

........      

دیگه نمیتونم حتی ببوسمش
یه چیز خیلی کوچیک
یا شایدم بزرگ
متاسفم
واسه انقدر بد بودنم
واسه قدرتو ندونستن
به خدا نمیدونم باید چکار کنم
خیلی متاسفم واسه همه چیز
واسه بودنم تو زندگیت
...............
جهان من آشوب است...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۸ ، ۱۱:۳۳
مریم بانو

دلم یک دل سیر تنهایی میخاهد
یک دل سیر فرار
یک دل سیر نوشتن
یک دل سیر خواندن
یک دل سیر خیال آرام
یک دل سیر کودک شدن
یک دل سیر دور شدن از همه چیز

وقتی تمام مدت walking dead به کارول حسودی میکنم. یه چیزی ... نمیدونم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۸ ، ۰۹:۰۲
مریم بانو

دانلود آهنگ جدید