روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

پیام های کوتاه
  • ۱۰ مرداد ۹۹ , ۰۰:۴۵
    حالت
  • ۳۱ تیر ۹۹ , ۰۱:۲۷
    حتی
  • ۱۵ خرداد ۹۹ , ۲۰:۳۷
    ...
  • ۲۹ آذر ۹۸ , ۱۴:۳۶
    دل2
  • ۲۷ آذر ۹۸ , ۰۱:۱۰
    شعر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۲۵ مطلب در فروردين ۱۴۰۰ ثبت شده است

۱. نابالغی

وقتی مردی نمی‌تواند رابطه‌ای متعهدانه داشته باشد و نمی‌داند ممکن است اعمالش با پیامدهایی جدی همراه باشند، فکر می‌کند ماجراجویی‌های جنسی اشکالی ندارد. به‌گمان او، تعهد به رابطه‌ مانند کتی است که هر وقت دلش خواست، بسته به شرایط می‌تواند آن را در بیاورد.

۲. مشکلات جاری

ممکن است مردی مشکلی مانند اعتیاد به الکل یا مواد داشته باشد . شاید هم مشکل او اعتیاد به رابطهٔ جنسی است و بی‌اختیار درگیر رفتارها و افکار جنسی متعدد می‌شود. او با این کار خودش را تسکین می‌دهد.

۳. ناامنی

ممکن است مرد با فکر اینکه به‌اندازه کافی جوان (یا پخته)، خوش‌تیپ، ثروتمند باهوش و مانند آن نیست، احساس ناامنی کند. مرد برای تقویت غرورش، به‌دنبال جلب تأیید زنان دیگر است. او می‌خواهد ببیند که زنان دیگر او را می‌خواهند و ارزشمند می‌دانند.

4. ابهام درباره تعهد و لیمرنس

مرد ممکن است تفاوت کشش احساسی و عشق درازمدت را درک نکند. او ترشحات شیمیایی‌ـ‌عصبی سرآغاز رابطه عاطفی ـ که به آن «لیمرنس» می‌گویند ـ را با عشق اشتباه می‌گیرد. او درک نمی‌کند که در رابطه‌ای‌ درازمدت و سالم، در گذر زمان، لیمرنس با رابطه‌ای کمترآتشین اما معنادارتر جایگزین می‌شود.

5. خودخواهی

برخی مردها فقط به خودشان اهمیت می‌دهند. چنین مردی تا وقتی که به آنچه می‌خواهد می‌رسد، بدون پشیمانی و حسرت دروغ می‌گوید و پنهان‌کاری می‌کند.

6. خودیگانه‌پنداری

گاهی مرد باور دارد چنان خاص و بی‌همتاست که شایستۀ رفتاری ویژه و متفاوت با دیگران است. قواعد رایج درمورد او صدق نمی‌کند و او می‌تواند آزادانه با روابط خارج از رابطه اصلی‌اش به خودش پاداش بدهد!

7. فقدان کنترل محرک ناگهانی

برخی مردها هیچ‌وقت به زنی دیگر فکر نکرده‌اند؛ اما همین‌که فرصتی ناگهانی دست می‌دهد، بدون اینکه به پیامدهای آن فکر کنند، رابطه ای دیگر را شروع می‌کنند.

8. روند زندگی

افراد در جوانی به روش‌های مختلفی برای خودشان لذت و معنا خلق می‌کنند. گاهی رفتار مردانی که با بیش از یک زن رابطه دارند، مانند رفتار معتادانی است که هنگام ناخوشی به الکل یا مواد رو می‌آورند. اینجا مشکل مرد این است که دیگر نقطۀ محوری زندگی یک زن نیست!

 

9. احساس می کند دیگر مثل قبل به او اهمیت نمی دهید

 «در ابتدا همیشه به احساسات همدیگر توجه می کردیم. می دانستم این صمیمیت به طول نمی انجامد، اما چند سالی نگذشت که حس کردم دیگر برای او اهمیت چندانی ندارم، یعنی شاید اولویت دهُم او نیز به حساب نمی آمدم. و فهمیدم که زنی دیگر هست که به من بیشتر اهمیت می دهد.
 
10- عصبانی است اما نمی خواهد در مورد آن صحبت کند.

مردی که بجای صحبت درباره نگرانی هایش آن را در خود فرو می ریزد، از دیگر مواردی ست که برای تخلیه خشم خود در معرض روابط خارج از چهارچوب است. از آنجایی که هیچ یک از شما توانایی خواندن ذهن هم را ندارید بسیار ضروری است که آشکارا و به نرمی درباره مشکلاتتان با یکدیگر صحبت کنید.

11- احساس می کند به اندازه کافی قدر او را نمی دانید.

حتی اگر رابطه جنسی خوبی دارید، تحسین کردن می تواند رابطه تان را عمیق تر کند. سعی کنید هر روز حداقل یک بار از وی تعریف کنید، این رفتار باعث می شود 

12- شما دائما او را متهم به روابط با دیگران می کنید.

همیشه بخاطر بسپارید او وفادار است مگر آنکه خلافش ثابت شود. اگر خود مضنون هستید، حتما دلیلش را از خود بپرسید. آیا نوع خرج کردن یا ساعات کاری او ناگهان به طرز قابل توجهی تغییر کرده است، و یا شما احساس ناامنی می کنید؟ در مورد آنچه آزارتان می دهد صحبت کنید و  بپرسید چه نیازهایی دارد. بی جهت مشاجره نکنید.

13- می خواهد به شما نشان دهد که خوشحال نیست.

«ماه ها بود که به او می گفتم اوضاع چندان رضایت بخش نیست. حتی پیشنهاد کردم پیش مشاور برویم اما او نپذیرفت». رابطه یک شبه اش با زنی دیگر، آخرین تلاش او بود برای آنکه ناراحتی اش جدی گرفته شود، و این کار به طرز معجره آسایی موثر بود. یک رابطه خوب دو جانبه است و لازم است هر دو طرف برای یگدیگر تلاش کنند.

 

14. اراده ضعیف و نه نگفتن

برخی از مردان اراده ضعیف دارند و نمی توانند به موقعیتی که برایشان پیش می آید نه بگویند.

 

15. ترس از وابستگی و صمیمیت زیاد

برخی از مردان دوست ندارند که وابستگی عاطفی داشته باشند و از اینکه خود را متعلق به کسی بدانند می ترسند و برای خودداری از ایجاد صمیمیت به سمت ارتباط با دیگران می روند

 

🤔🤔🤔🤔🤔🤔

 

حقایق:

حقیقت شماره 1: اغلب مردانی که به سراغ رابطه ای دیگر می روند، همچنان عاشق فرد قبلی هستند.
 آنها تنها از وضعیت کنونی خود رضایت ندارند.  و نمیدانند مشکلات رابطه شان را چگونه حل کنند.

 

حقیقت شماره 2: مردها اغلب با کسی دوست می شوند که با او آشناییِ قبلی دارند.
 
مردها معمولا دوست خود را در خیابان و یا مهمانی نمی جوید. بلکه این شخص اغلب همکار، دوست خانوادگی و یا کسی است که به نحوی با او آشنایی قبلی دارد.
 

حقیقت شماره 3: اگر مردی در میان رابطه است نمی توانید کاری از پیش ببرید.
 
ممکن است به شما قول دهد که این رابطه را به پایان می رساند. اما موضوع به آن سادگی که فکر می کنید نیست. هیجانات و مسائل یک رابطه جدید چیزی نیست که بتوانید به راحتی به آن خاتمه دهید. به احتمال زیاد این رابطه به جدایی و یا شکست می انجامد، مگر آنکه او تصمیم بگیرد به روابطش پایان دهد و یا متوجه شود که هیچکس را به اندازه شما نمی خواهد.
 

حقیقت شماره 4: حتی بعد از برطرف شدن مشکلات، مرد ممکن است دوباره فیلش یاد هندوستان کند!
 
شاید او همچنان عاشق باشد و بخواهد رابطه اش را نجات دهد، اما متاسفانه باید بگوییم او زن های دیگر را از یاد نمی برد. ممکن است گاهی دلتنگ خوش گذرانی و بی مسئولیتی و رابطه جنسی نامشروع شود.

.......................................................

 

خب حقایق ک‌ دیگه فکته و مشخص اصن من هلاک حقایقش شدم خخخخخخ

اون دلایل نمیدونم کدوماش بود 🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۰۰ ، ۰۲:۳۱
مریم بانو

میدونی 

دلم میخاد برگردیم به اون شبا

به اون شبا تو آمادای که لب تاب روشن میکردیم خودمو جا میکردم تو بغلت فیلم میذاشتیم میدیدم و شربت آبلیمو درست میکردم و تو همش تشنه ات میشد تند تند میخوردی خخخخخخخ

دلم میخاد دوباره برگردم به اون شبا خیلی دلم میخاد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۰ ، ۰۲:۲۱
مریم بانو

میگن بچه اعتماد به نفسش رو از پدر میگیره

اونم البته تا سن 3  4 سالگی

گاهی اوقات نوشته هام رو برای علی میخونم اینم مینویسم که یه روزی براش بخونم

رفتارهای من با علی داره نمود خودش رو نشون میده تو رفتارهای علی با دخترک

همونجوری که با من رفتار میکنه با اونم رفتار میکنه در قالب کوچیکتر

هرکاری میخواد دخترک بکنه همش نه میشنوه ازش نکن می افتی نکن میریزی نکن خرابش میکنی. من مطمینم می افتی من مطمینم نمیتونی من مطمینم الان لیز میخوری 

و هرچی ام من تلاش میکنم میگم من مطمینم تو میتونی من میدونم تو نمی افتی اگر هم افتادی اشکالی نداره من میدونم ظرف از دستت نمی افته اما اگرم افتاد اشکال نداره فدای سرت

ولی بازهم حرفای من تاثیر انچنانی نداره

امروز علی بعد از مدتها دوباره زدش سه تا زد تو گوشش اروم زد ولی بلاخره زده بود

دویدم دستش گرفتم از پشت نذاشتم ادامه بده.  و دخترک با بغض و گریه میگفت ببخشید ببخشید

این ببخشید گفتناش دل آدمو آتیش میزنه

چندساعتی ک گذشت و دخترک هم مثل همیشه مثل همه بچه ها بخشید

علی گفت بازی کنیم با دخترک شروع کرد بازی کردن و دخترک در قالب بازی میزد گاز میگرفت مشت میزد با تمام زورش میزد میخاست انگار انتقام بگیره میزد و میزد علی دستش نشون داد جای گاز دخترک

و من فکر میکنم چرا باید اصلن جوری رفتار کنه که کار به اینجا بکشه

چرا اصلا باید جوری رفتار کنه که دخترک بهش فحش بده

آره فحش دادن خیلی زشته ولی وقتی ادم گنده نمیتونه جلوی خودشو بگیره چه توقعی از بچه 6 ساله اس

...........................................................................................................

منم مقصرم

منم جلوی دخترک پدر رو بزرگ جلوه نمیدم منم با دخترک همراه میشم و این اشتباهه

ولی یواشکی بگم 

اینجا بگم که مال منه

من راستش یه جورایی توی دلم خوشم میاد از این چیزا

یعنی یه جورایی خوشم میاد که دعواشون بشه خوشم میاد دخترک از پدرش بدش بیاد خوشم میاد که حسابش نکنه خوشم میاد که رابطه اشون خوب نباشه خوشم میاد که دخترک ازش دور بشه

چرا خب راستش دقیق نمیدونم چرا یه جورایی دلیلش انگار زیر یه عالمه لایه پنهانه

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۰۰ ، ۰۲:۰۹
مریم بانو

آدم وقتی به این نتیجه میرسه که کارش اشتباه بوده یه عذرخواهی میکنه یه ابراز پشیمونی میکنه 

ولی وقتی اینو باور داشته باشی که کارت اشتباه نبوده هیچ ابراز پشیمانی ای هم نمیکنی و اگر باشه تصنعیه

نهایتش میشه اوردن کلی دلیل و توجیح برای انجام کاری ک آدم ازش پشیمون نننننننیست.

تو تمام این مدت حتی یکبار جمله ای حرفی نبود ناشی از پشیمانی ناشی از اشتباه

laugh😂😂😂😂😂😂😂

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۰۰ ، ۲۲:۲۷
مریم بانو

حتی دریل بعد از این همه وقت اینجوری کارول رو‌پشت سر گذاشت 
چرا اینکارو کرد باهاش
ندید ک اگر کارول نبود همه مرده بودن
کارول از همون اولش بیچاره و بدبخت بود هیچ‌جا حسابش نکردن 
درسته ک مگی قدرتمندترین زن دنیاست اما کارول بود ک مواقع حساس تصمیماتی گرفت ک از عهده هیچکس برنمیامد جز خودش
و با اینحال هیچ جا حسابش نکردن
من همون کارولم فقط شجاعتشو ندارم همون کارولم بدون شجاعتش
اما فکر میکنم از کارول بدون شجاعت اصلن چی میمونه؟؟؟؟
هیچی
و وقتی من کارول بدون شجاعت باشم هیچی نیستم پس هیچی‌تر از کارول

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۱۰
مریم بانو

با من مثل یه ابزار رفتار میکنه تو رابطه جنسی

انگار رفته بازار ی عروسک خریده اورده ازش استفاده کنه

البته منم زن خوبی نیستم

لیاقتم همینه . لیاقتم بیشتر از این نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۲ فروردين ۰۰ ، ۱۸:۴۳
مریم بانو

باید بشینم سراغ کارام اما نمیتونستم بدون نوشتن این برم

یه موقعی از خودم ‌تو‌ذهنم یه قهرمان ساخته بودم بعدش فهمیدم یه بزدل ترسوام . ک گذشت 

یه چیز دیگه هم فکر میکردم هستم. فکر میکردم خیلی زرنگم دم به تله نمیدم فکر میکردم خیلی مثلا حالیمه خیلی....  نمیدونم چجور بگم

همیشه مامانم میگه بچه های من خیلی ساده ان و خیلی زود باور . یعنی منو‌ میگه و خواهرمو. و من همیشه گارد میگرفتم میگفتم من ساده نیستم خیلی ام زرنگم 

و حالا تو ‌۳۲ سالگی دوس دارم بگم مامان راس میگی من خیلی ساده بودم و چوبشو خوردم. 

و حالا با کنار گذاشتن این سادگی زندگی کردن دیگه خیلی سخت میشه خیلی. نقطه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۴۲
مریم بانو

چت های خودمو بخونم به نظر حقایق بیشتری درش وجود داره. حقایقی که من هیچ وقت ندیدم

 

مثل وقتی که بهت گفتم دوست داشتن مسولیت میاره و تو جواب دادی که اهل مسولیت نیستی

 

همین دو جمله ردوبدل شده رو با فکر میخوندم الان اینجا نبودم.

 

چقدر از سربالایی رابطه هات حرف زدی میگفتی رابطه ات با بقیه سربالاییه و با من سرازیریه

و الان کلاً به معنی جدیدی از سربالایی و سرازیری رسیدم

 

من نمیدونم تو با این قلبت چه توانایی تو سربالایی ادامه دادن داری

من والا تنها باشم سربالایی دو قدم بیشتر نمیتونم برم

تو چجوره که چند ساله داری سربالایی میری و از نفس نیفتادی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

یادم میاد که سیمین همون سارگل گروهه خخخخخ

و بقیه عاتکع محبوبه و …… از عاتکه چخبر راستی

 

من اگر ارزشش داشتم اینا بعد از این همه مدت بازم تو زندگیت نبودن

من اگر کافی بودم ……….

ای روزگار

 

میدونی یه چیزیو با تمام وجودم میخام. من که زورم نمیرسه اما امیدارم دنیا ازت انتقام بگیره. نقطه

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۰ ، ۲۰:۲۸
مریم بانو

میلاد یه پسر دانا و عاقله که درمورد اخلاق خوبش در مورد شخصیت صادق و روراستش همه فامیل اتفاق نظر دارند. از همون کوچیکی همینجور بود . خیلی اوقات راهنمای مادرش میشد. و خودش همیشه بهترین راه حل ها رو داره. حتی در همین موردی که میخام تعریف کنم یه راه حلی داره که البته من نفهمیدم به مامانم گفت و مامانم بهش گفت فکرت عالیه. راه حلی که تعیین کننده مسیر زندگیش میشه یا این ور یا ان ور

 

میلاد ۲۷ سالشه و داستان عشق ۱۰ ساله اش را همه میدونند

چند شب پیش با مامانش اومده بودند خونه ما عید دیدنی. که حرف ازدواج شد که برا میلاد زن بگیرند من گفتم بابا میلاد که خودش یکیو داره زن چیه دیگه

مامانم گفتم عه راستی فرشته چی شد

اسم فرشته اومد و بی اختیار میلاد اشکاش جاری شد و وسط اشکاش میخندید. نمیتونست حرف بزنه بغض داشت اشاره کرد به مامانش

مامانش گفت ۸  ۹ ماهه با هم قهرند.

 

میلاد تقریبا ۱۷ ساله اش بوده که عاشق فرشته میشه که اون موقع ۱۶ سالش بوده

میخواسته ازدواج کنه اما هیچی نداشته نه خونه نه کار نه هیچی. میره با پدر فرشته صحبت میکنه پدرش میگه اول سربازیتو برو بعد بیا حرف میزنیم. و مادر میلاد به شدت مخالف

یکسال میگذره تا دیپلم میگیره و میره سربازی ۷ ماه از سربازیش میگذره میفهمه فرشته عقد کرده.

ازدواجی به اجبار خانواده با یک مهندس

از پادگان فرار میکنه ولی میگیرنش . تو سربازی ریزش موی سکه ای شدید میگیره طوری که بعد از دو ماه طبق نظر پزشک به دلیل سختی و استرس شرایط پادگان معاف میشه

درحالیکه این استرس محیط پادگان نبوده بلکه استرس و فکر فرشته بوده که حالشو بد میکنه

معاف میشه و برمیگرده شهرش میره دیدن فرشته میبینه شوهرش درحالیکه هنوز عروسی هم نکردن این دختر ۱۷  ۱۸ ساله را مرتبا کتک میزنه. حالش بد میشه و کاری ز دستش بر نمی آمد. سیگار را از همونجا شروع میکنه 

پدر فرشته بلاخره به خودش میاد و میفهمه چه بلایی داره سرش دخترش میاد و بعد از سه ماه عقد طلاق فرشته رو میگیره.

فرشته و میلاد بازهم به هم برمیگردند اما فرشته حالا دیگه عوض شده . دیگه انگار بیزار شده از مردا از همه مردهایی که میخان تصرفش کنن

و سر به لجبازی مبنده

 

میلاد تعریف میکرد میگفت میخاستم امتحانش کنم بهش میگفتم فرشته حق نداری موهای دستت شیو کنی چون مانتو آستین کوتاه میپوشی. و فرشته گوش به فرمان

میلاد میگفت بهش میگفتم آب نخور آب نمیخورد. وقتی میدیدم به حرفمه بعدش کوتاه میامدم بهش میگفتم هرجور خودت دوست داری. برام مهم نبود مانتوی آستین کوتاه میپوشه یا نه برام مهم بود اگر من بگم برای حرفم انقدر ارزش قایله که نپوشه و میدیدم آره و منم بعد که میدیدم اینجوره میگفتم هرجور خودت دوست داری باش. فقط میخاستم ببینم برا حرفام ارزش قایله یا نه.

انقدر فرشته براش جدی بود که حتی فرشته رو مهمونی های فامیلش و عروسی ها هم میبرد و به عنوان نامزدش معرفی میکرده به همه. حتی مادرش وقتی مسافرت میرفته برا فرشته سوغاتی میاورده

با خنده میگفت نقشه میکشیدیم با سارا دوست فرشته بعد به مامان بابای فرشته میگفتیم که تولد ساراست مثلا و بعد من فرشته را میاوردم عروسی های فامیلمون

 

و ادامه میده:‌اون موقع قبل ازدواج فرشته بود هرچی به مامانم گفتم من این دخترو میخام بیا برو برا من بگیرش مامانم مخالفت کرد گفت نه ب درد ما نمیخوره. اما وقتی به اجبار پدرش ازدواج کرد فرق کرد. این فرشته دیگه اون فرشته نیست. حالا لجبازی با من میکنه. قبلا بهش گفته بودم عکس بدون روسری نزار پروفایلت و حالا همش عکس بدون روسری میزاره که لج منو دربیاره

میگفت ده سال گذشت و گذشتن ازش آسمون نیست. ولی باهاش بودن هم آسمون نیست نه میشه فراموشش کنم نه میتونم باهاش باشم. قلبم یه چیزه عقلم یه چیزه

میگفت فرشته عوض شده حرمت های بینمون شکسته مدام قهر و آشتی قهر و آشتی و لجبازی

 

الان ۸ ماهی بود کات بودن. ولی موبایل میلاد پر بود از عکس و فیلمای فرشته میگفت همش چکش میکنم و از دوستاش سراغش میگیرم. 

کافیه یکی بگه بریم اهواز که برق بزنه چشمای میلاد حتی حرف اهواز رفتن که شد میلاد ذوق کرده بود.

فرشته هم با برادر کوچیک تر میلاد در ارتباطه . میلاد گفت وقتی آقلاینم مدت زیادی فرشته به محمد پیام میده که میلاد چرا آف شده کجاست حالش خوبه

میلاد میگفت اگر همون موقع قبل سربازیم مامانم پا پیش میذاشت میرفت فرشته رو خاستگاری میکرد و فرشته مال من میشد. اون موقع این همه بینمون حرمتا شکسته نمیشد . فرشته میگفت نون خالی میخورم اما با تو زیر یه سقف باشم. اگر همون موقع فرشته مال من میشد....

وسط حرفاش هی سکوته و بغض

و مامانش میگفت فرشته به درد تو نمیخوره چون از خود متشکره. 

یه خرده ایرادات مادرشوهری میگرفت خخخخ مثلا چرا احوالپرسی گرم نکرده یا سر سوغاتی ازش تشکر نکرده خخخخ

 

این وصل ها و جدایی ها و لجبازی های عاشقانه . این چک کردن های مدام همدیگه و جویای حال شدن از دوستان دیگه. نمیدونم ناشی از عادته؟ عادت موندن تو یه رابطه؟ یه جور وابسته بودن به داشتن رابطه

یا واقعا عشقه؟؟

نمیدونم

 

ولی میدونم یه چیزی هست حتما. که شاید اسمش عشق باشه که وقتی اسم فرشته میاد میلاد بغض میکنه و بی اختیار جلوی همه اشکاش جاری میشه 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۰ ، ۱۳:۵۵
مریم بانو

بامزه بود کلی خندیدم

رفته به دخترا گفته : منو از اینستا آنفالو کنید بعدا براتون جای دیگه جبران میکنم

خخخخخخخ دخترا هم حرف گوش کن ماشالا

منم که طبق معمول همیشه خر فرض میشم

.....

بابا گفتم آزادی دیگه. تبانی نکن .  نکن این کارارو در حد تو‌ نیست واقعا خخخخخخ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۰۶
مریم بانو

دانلود آهنگ جدید