ساده
شنبه, ۲۱ فروردين ۱۴۰۰، ۰۳:۴۲ ب.ظ
باید بشینم سراغ کارام اما نمیتونستم بدون نوشتن این برم
یه موقعی از خودم توذهنم یه قهرمان ساخته بودم بعدش فهمیدم یه بزدل ترسوام . ک گذشت
یه چیز دیگه هم فکر میکردم هستم. فکر میکردم خیلی زرنگم دم به تله نمیدم فکر میکردم خیلی مثلا حالیمه خیلی.... نمیدونم چجور بگم
همیشه مامانم میگه بچه های من خیلی ساده ان و خیلی زود باور . یعنی منو میگه و خواهرمو. و من همیشه گارد میگرفتم میگفتم من ساده نیستم خیلی ام زرنگم
و حالا تو ۳۲ سالگی دوس دارم بگم مامان راس میگی من خیلی ساده بودم و چوبشو خوردم.
و حالا با کنار گذاشتن این سادگی زندگی کردن دیگه خیلی سخت میشه خیلی. نقطه
۰۰/۰۱/۲۱