- Do yoau think Mother will like him?
- If she sees you're happy, I'm sure she will.
- You really believe that?
- Have you ever known your mother to like anyone aside from her children?
- She likes you.
- I'm not so sure about that. there's something I wanted to tell you. Something I should have told you long ago. So...
now that you've seen more of the world, you've learned how complicated things can be, people can be. The Lannisters and the Martells have hated each other for years, but you've fallen in love with Trystane. It was an accident, really. I mean, what were the chances?
You happen to fall in love with the man. you were assigned to marry?
My point is... we don't choose whom we love. well... it's beyond our control. I sound like an idiot.
- No, you don't.
- What I'm trying to say and failing to say--
- I know what you're trying to say.
- No, I'm afraid you don't.
- I know. About you and Mother. I think a part of me always knew. And I'm glad. I'm glad that you're my father.
Myrcella?
2-67
.............................
- فکر میکنین مادر ازش خوشش میاد ؟
- اگه ببینه تو خوشحالی ، مطمئنم خوشش میاد
- واقعا اینو باور داری ??
- تا حالا متوجه شدی که مادرت کسی به جز بچه هاش دوست داشته باشه ؟
- اون از شما خوشش میاد
- من در این مورد خیلی مطمئن نیستم ، گوش کن یه چیز هست که میخواستم بهت بگم چیزی که باید خیلی وقت پیش بهت میگفتم
- خوب
- حالا که بیشتر دنیا رو دیدی فهمیدی که اوضاع یا مردم چقدر میتونن پیچیده باشن . لنستر" ها و "مارتل" ها سال هاست که از هم متنفر هستن اما تو عاشق "ترستین" میشی یک تصادف بوده ، واقعا میگم منظورم اینه که ، احتماش چقدر بوده ؟ ??? تصادفا عاشق مردی میشی که تعیین شده بود باهاش ازدواج کنی . منظورم اینه که ما کسایی که دوستشون داریم رو انتخاب نمیکنیم .. ... فقط ، خوب ... دست ما نیست ، به نظر احمقانه صحبت میکنم
- نه ، اینطور نیست
- چیزی که سعی دارم بگم چیزی که سعی دارم بگم و هی نمیتونم بگم
- میدونم سعی دارین چی رو بگین
- نه ، متاسفانه نمیدونی
- میدونم من میدونم درمورد شما و مادر فکر کنم قسمتی از وجودم همیشه اینو میدونسته !و خوشحالم !!خوشحالم که شما پدر من هستین
- مارسلا ؟