روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

پیام های کوتاه
  • ۱۰ مرداد ۹۹ , ۰۰:۴۵
    حالت
  • ۳۱ تیر ۹۹ , ۰۱:۲۷
    حتی
  • ۱۵ خرداد ۹۹ , ۲۰:۳۷
    ...
  • ۲۹ آذر ۹۸ , ۱۴:۳۶
    دل2
  • ۲۷ آذر ۹۸ , ۰۱:۱۰
    شعر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

آدم وقتی به این نتیجه میرسه که کارش اشتباه بوده یه عذرخواهی میکنه یه ابراز پشیمونی میکنه 

ولی وقتی اینو باور داشته باشی که کارت اشتباه نبوده هیچ ابراز پشیمانی ای هم نمیکنی و اگر باشه تصنعیه

نهایتش میشه اوردن کلی دلیل و توجیح برای انجام کاری ک آدم ازش پشیمون نننننننیست.

تو تمام این مدت حتی یکبار جمله ای حرفی نبود ناشی از پشیمانی ناشی از اشتباه

laugh😂😂😂😂😂😂😂

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۰۰ ، ۲۲:۲۷
مریم بانو

حتی دریل بعد از این همه وقت اینجوری کارول رو‌پشت سر گذاشت 
چرا اینکارو کرد باهاش
ندید ک اگر کارول نبود همه مرده بودن
کارول از همون اولش بیچاره و بدبخت بود هیچ‌جا حسابش نکردن 
درسته ک مگی قدرتمندترین زن دنیاست اما کارول بود ک مواقع حساس تصمیماتی گرفت ک از عهده هیچکس برنمیامد جز خودش
و با اینحال هیچ جا حسابش نکردن
من همون کارولم فقط شجاعتشو ندارم همون کارولم بدون شجاعتش
اما فکر میکنم از کارول بدون شجاعت اصلن چی میمونه؟؟؟؟
هیچی
و وقتی من کارول بدون شجاعت باشم هیچی نیستم پس هیچی‌تر از کارول

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۱۰
مریم بانو

با من مثل یه ابزار رفتار میکنه تو رابطه جنسی

انگار رفته بازار ی عروسک خریده اورده ازش استفاده کنه

البته منم زن خوبی نیستم

لیاقتم همینه . لیاقتم بیشتر از این نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۲ فروردين ۰۰ ، ۱۸:۴۳
مریم بانو

باید بشینم سراغ کارام اما نمیتونستم بدون نوشتن این برم

یه موقعی از خودم ‌تو‌ذهنم یه قهرمان ساخته بودم بعدش فهمیدم یه بزدل ترسوام . ک گذشت 

یه چیز دیگه هم فکر میکردم هستم. فکر میکردم خیلی زرنگم دم به تله نمیدم فکر میکردم خیلی مثلا حالیمه خیلی....  نمیدونم چجور بگم

همیشه مامانم میگه بچه های من خیلی ساده ان و خیلی زود باور . یعنی منو‌ میگه و خواهرمو. و من همیشه گارد میگرفتم میگفتم من ساده نیستم خیلی ام زرنگم 

و حالا تو ‌۳۲ سالگی دوس دارم بگم مامان راس میگی من خیلی ساده بودم و چوبشو خوردم. 

و حالا با کنار گذاشتن این سادگی زندگی کردن دیگه خیلی سخت میشه خیلی. نقطه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۴۲
مریم بانو

چت های خودمو بخونم به نظر حقایق بیشتری درش وجود داره. حقایقی که من هیچ وقت ندیدم

 

مثل وقتی که بهت گفتم دوست داشتن مسولیت میاره و تو جواب دادی که اهل مسولیت نیستی

 

همین دو جمله ردوبدل شده رو با فکر میخوندم الان اینجا نبودم.

 

چقدر از سربالایی رابطه هات حرف زدی میگفتی رابطه ات با بقیه سربالاییه و با من سرازیریه

و الان کلاً به معنی جدیدی از سربالایی و سرازیری رسیدم

 

من نمیدونم تو با این قلبت چه توانایی تو سربالایی ادامه دادن داری

من والا تنها باشم سربالایی دو قدم بیشتر نمیتونم برم

تو چجوره که چند ساله داری سربالایی میری و از نفس نیفتادی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

یادم میاد که سیمین همون سارگل گروهه خخخخخ

و بقیه عاتکع محبوبه و …… از عاتکه چخبر راستی

 

من اگر ارزشش داشتم اینا بعد از این همه مدت بازم تو زندگیت نبودن

من اگر کافی بودم ……….

ای روزگار

 

میدونی یه چیزیو با تمام وجودم میخام. من که زورم نمیرسه اما امیدارم دنیا ازت انتقام بگیره. نقطه

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۰ ، ۲۰:۲۸
مریم بانو

میلاد یه پسر دانا و عاقله که درمورد اخلاق خوبش در مورد شخصیت صادق و روراستش همه فامیل اتفاق نظر دارند. از همون کوچیکی همینجور بود . خیلی اوقات راهنمای مادرش میشد. و خودش همیشه بهترین راه حل ها رو داره. حتی در همین موردی که میخام تعریف کنم یه راه حلی داره که البته من نفهمیدم به مامانم گفت و مامانم بهش گفت فکرت عالیه. راه حلی که تعیین کننده مسیر زندگیش میشه یا این ور یا ان ور

 

میلاد ۲۷ سالشه و داستان عشق ۱۰ ساله اش را همه میدونند

چند شب پیش با مامانش اومده بودند خونه ما عید دیدنی. که حرف ازدواج شد که برا میلاد زن بگیرند من گفتم بابا میلاد که خودش یکیو داره زن چیه دیگه

مامانم گفتم عه راستی فرشته چی شد

اسم فرشته اومد و بی اختیار میلاد اشکاش جاری شد و وسط اشکاش میخندید. نمیتونست حرف بزنه بغض داشت اشاره کرد به مامانش

مامانش گفت ۸  ۹ ماهه با هم قهرند.

 

میلاد تقریبا ۱۷ ساله اش بوده که عاشق فرشته میشه که اون موقع ۱۶ سالش بوده

میخواسته ازدواج کنه اما هیچی نداشته نه خونه نه کار نه هیچی. میره با پدر فرشته صحبت میکنه پدرش میگه اول سربازیتو برو بعد بیا حرف میزنیم. و مادر میلاد به شدت مخالف

یکسال میگذره تا دیپلم میگیره و میره سربازی ۷ ماه از سربازیش میگذره میفهمه فرشته عقد کرده.

ازدواجی به اجبار خانواده با یک مهندس

از پادگان فرار میکنه ولی میگیرنش . تو سربازی ریزش موی سکه ای شدید میگیره طوری که بعد از دو ماه طبق نظر پزشک به دلیل سختی و استرس شرایط پادگان معاف میشه

درحالیکه این استرس محیط پادگان نبوده بلکه استرس و فکر فرشته بوده که حالشو بد میکنه

معاف میشه و برمیگرده شهرش میره دیدن فرشته میبینه شوهرش درحالیکه هنوز عروسی هم نکردن این دختر ۱۷  ۱۸ ساله را مرتبا کتک میزنه. حالش بد میشه و کاری ز دستش بر نمی آمد. سیگار را از همونجا شروع میکنه 

پدر فرشته بلاخره به خودش میاد و میفهمه چه بلایی داره سرش دخترش میاد و بعد از سه ماه عقد طلاق فرشته رو میگیره.

فرشته و میلاد بازهم به هم برمیگردند اما فرشته حالا دیگه عوض شده . دیگه انگار بیزار شده از مردا از همه مردهایی که میخان تصرفش کنن

و سر به لجبازی مبنده

 

میلاد تعریف میکرد میگفت میخاستم امتحانش کنم بهش میگفتم فرشته حق نداری موهای دستت شیو کنی چون مانتو آستین کوتاه میپوشی. و فرشته گوش به فرمان

میلاد میگفت بهش میگفتم آب نخور آب نمیخورد. وقتی میدیدم به حرفمه بعدش کوتاه میامدم بهش میگفتم هرجور خودت دوست داری. برام مهم نبود مانتوی آستین کوتاه میپوشه یا نه برام مهم بود اگر من بگم برای حرفم انقدر ارزش قایله که نپوشه و میدیدم آره و منم بعد که میدیدم اینجوره میگفتم هرجور خودت دوست داری باش. فقط میخاستم ببینم برا حرفام ارزش قایله یا نه.

انقدر فرشته براش جدی بود که حتی فرشته رو مهمونی های فامیلش و عروسی ها هم میبرد و به عنوان نامزدش معرفی میکرده به همه. حتی مادرش وقتی مسافرت میرفته برا فرشته سوغاتی میاورده

با خنده میگفت نقشه میکشیدیم با سارا دوست فرشته بعد به مامان بابای فرشته میگفتیم که تولد ساراست مثلا و بعد من فرشته را میاوردم عروسی های فامیلمون

 

و ادامه میده:‌اون موقع قبل ازدواج فرشته بود هرچی به مامانم گفتم من این دخترو میخام بیا برو برا من بگیرش مامانم مخالفت کرد گفت نه ب درد ما نمیخوره. اما وقتی به اجبار پدرش ازدواج کرد فرق کرد. این فرشته دیگه اون فرشته نیست. حالا لجبازی با من میکنه. قبلا بهش گفته بودم عکس بدون روسری نزار پروفایلت و حالا همش عکس بدون روسری میزاره که لج منو دربیاره

میگفت ده سال گذشت و گذشتن ازش آسمون نیست. ولی باهاش بودن هم آسمون نیست نه میشه فراموشش کنم نه میتونم باهاش باشم. قلبم یه چیزه عقلم یه چیزه

میگفت فرشته عوض شده حرمت های بینمون شکسته مدام قهر و آشتی قهر و آشتی و لجبازی

 

الان ۸ ماهی بود کات بودن. ولی موبایل میلاد پر بود از عکس و فیلمای فرشته میگفت همش چکش میکنم و از دوستاش سراغش میگیرم. 

کافیه یکی بگه بریم اهواز که برق بزنه چشمای میلاد حتی حرف اهواز رفتن که شد میلاد ذوق کرده بود.

فرشته هم با برادر کوچیک تر میلاد در ارتباطه . میلاد گفت وقتی آقلاینم مدت زیادی فرشته به محمد پیام میده که میلاد چرا آف شده کجاست حالش خوبه

میلاد میگفت اگر همون موقع قبل سربازیم مامانم پا پیش میذاشت میرفت فرشته رو خاستگاری میکرد و فرشته مال من میشد. اون موقع این همه بینمون حرمتا شکسته نمیشد . فرشته میگفت نون خالی میخورم اما با تو زیر یه سقف باشم. اگر همون موقع فرشته مال من میشد....

وسط حرفاش هی سکوته و بغض

و مامانش میگفت فرشته به درد تو نمیخوره چون از خود متشکره. 

یه خرده ایرادات مادرشوهری میگرفت خخخخ مثلا چرا احوالپرسی گرم نکرده یا سر سوغاتی ازش تشکر نکرده خخخخ

 

این وصل ها و جدایی ها و لجبازی های عاشقانه . این چک کردن های مدام همدیگه و جویای حال شدن از دوستان دیگه. نمیدونم ناشی از عادته؟ عادت موندن تو یه رابطه؟ یه جور وابسته بودن به داشتن رابطه

یا واقعا عشقه؟؟

نمیدونم

 

ولی میدونم یه چیزی هست حتما. که شاید اسمش عشق باشه که وقتی اسم فرشته میاد میلاد بغض میکنه و بی اختیار جلوی همه اشکاش جاری میشه 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۰ ، ۱۳:۵۵
مریم بانو

بامزه بود کلی خندیدم

رفته به دخترا گفته : منو از اینستا آنفالو کنید بعدا براتون جای دیگه جبران میکنم

خخخخخخخ دخترا هم حرف گوش کن ماشالا

منم که طبق معمول همیشه خر فرض میشم

.....

بابا گفتم آزادی دیگه. تبانی نکن .  نکن این کارارو در حد تو‌ نیست واقعا خخخخخخ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۰۶
مریم بانو

عقده مدونا

عقده مدونا یکی از اختلال های روانی و مخفیانه است که غالبا در مردان شکل می گیرد و میتواند زمینه ساز پیچیده‌گی و مشکلات جدّی در رابطه شود. این مردان، زنان را به دو گروه تقسیم می کنند؛ زنان را به مانند مادر پاک دامن و خالی از اشتباه یا یک روسپی می بینند. به همین لحاظ عشق را با باکرگی، لذت و هم‌خوابگی را با فاحشگی یادآوری می کنند.

پسرانی که در زمان نوزادی خود مورد عشق زیاد مادر واقع شده و به محض اینکه سن آن ها بالا می رود از اغوش مادر دور شده و مادران آرام آرام از آن ها فاصله می گیرند، به علت شکل گیری این خلأ عاطفی تلاش می کنند که انتقام این فاصله ی ایجاد شده با مادر را از زنان دیگر بگیرند و در ذهن آن ها هم زنان بر دو گونه ی فرشته یا فاحشه هستند. 

فروید میگوید: این نوع مردان اگر به زنان تمایل جنسی دارند نمیتوانند عاشقشان شوند و اگر عاشقشان باشند تمایلی به آنها ندارند.

...............................................................

هر نوع رفتار انسانی را باید از ابعاد مختلف بنگریم چرا که انسان موجودی است که هم فرایند های شیمیایی در رفتار اوتاثیر می گذارند ، هم نگرش ها (attitudes) ، هم تعاملات و روابط بین فردی(inter personal ) و هم روابط فرا فردی (transpersonal) . بنابر این نگرش جامع به انسان ، نیاز به طرح مسئله در همه این قالب ها دارد .

سندرم شکارچی !

در نظریه بازی های زندگی (لیبیدو در مسیر زندگی – کتاب یادداشتهای یک روانپزشک) توضیح داده ام که یکی از مراحل رشدی انسان بطور طبیعی در دوران نوجوانی آن را طی می کند مرحله “اثبات خود” است . در این مرحله هسته اولویت های زندگی فرد ، غلبه بر احساس حقارت (inferiority feeling) است . بنابر این فرد مکررا وارد “بازی های رقابتی” می شود و اشتغال ذهنی عمده وی برنده بودن بیشتر و بازنده بودن کمتر است .
گروهی از افراد در این مرحله جا می مانند (libido fixation) بنابر این در سر تا سر زندگی در حال رقابت با دیگران برای “اثبات برتری” خود هستند .
یکی از شکل های این بازی “سندرم شکارچی” است . در این سندرم فرد با “شکار کردن” زن یا مردی که جذاب ، موفق ، قدرتمند یا مشهور است احساس برنده بودن پیدا می کند . مردان با شکار زنان متعدد ، خود را صاحب حرمسرای بزرگی می بینند و زنان با شکار مردان متعدد به خود اطمینان می دهند که جذاب و زیبا هستند .بنابر این هیچ همسر یا پارتنری نخواهد توانست این افراد را اشباع کند . زیرا این افراد “کلکسیونر” هستند و برای آنها هیچ شیئی به تنهایی ارضا کننده نیست بلکه فهرست اشیاء موجود در موزه است که برایشان ارضا کننده تلقی می شود .
از دیدگاه آرکی تایپال مردان “زئوس تایپ” و زنان “آفرودیت تایپ” چنین تمایلاتی دارند . 

 

سندم سوپاپ
رابطه با شریک جنسی یا عاطفی جدید هیجان و برانگیختگی عصبی یا حالتی شبیه نشئه(euphoria) ایجاد می کند . بنابراین همانطور که افراد تحت فشار شرایط پر استرس به الکل ، مواد و داروها پناه میبرند ، ممکن است در چنین شرایطی به روابط دیگر پناه ببرند . این که فرد کدام الگوی رفتاری را در مواجهه با استرس اتخاذ می کند احتمال دارد بنا به تصادف انتخاب گردد یعنی فرد در حالی که تحت فشار عوامل استرس زا قرار دارد به شور تصادفی با یک نوع دارو یا مواد یا یک رابطه با غیر همجنس مواجه شود و دریابد که “حالش به طور دراماتیک بهتر شده ” . در این صورت بر اساس اصل رفتاری “پاداش مثبت” (positive reinforcement) تا زمان ادامه شرایط استرس زا از این “درب خروجی” برای کاهش فشار درونی استفاده می کند . در این شرایط رابطه با فرد دیگر به عنوان یک سوپاپ عمل می کند !
برخی دیگر از صاحبنظران اعتقاد دارند تعیین کننده راهکار استرس زدا صرفا تصادفی و بر اساس “بازخوردمثبت” نمی باشد بلکه هر فرد دارای یک drug of choice است . بنابر این به طور فعال در شرایط استرس شروع به تجربه رفتارها و انتخاب های جدید می کند تا از شرایط پر فشار رهایی یابد و بین انواع بازخورد مثبت ، موثرترین آنها را انتخاب می کند . 

 

لازم به ذکر است که ؛ گرچه شکل گیری این رفتارها در شرایط پر استرس واقع می گردد ، رفع شرایط استرس زا “لزوما” منجر به “ترک اعتیاد” نمی گردد. در درسنامه جامع روانپزشکی کاپلان و سادوک 1995 ذکر شده بود که اغلب سربازان امریکایی که در شرایط پر استرس جنگ ویتنام دچار وابستگی به هروئین شده بودند پس از پایان جنگ و بازگشت به خانه “خود به خود” هروئین را کنار گذاشتند . این کتاب عنوان “spontaneous remission” را برای این رویداد به کار می برد . با این حال بخشی نیز از وابسته شدگان با وجود پایان جنگ و بازگشت به خانه های امنشان وابسته به هروئین باقی ماندند .
گویی در بخشی افراد که از نظر ژنی مستعد اعتیاد هستند (addiction prone) مدار جدیدی در مغز شکل می گیرد که مستقل از استرس زدایی (stress release) از طریق مکانیسم شرطی شدگی (conditioning) در شرایط معمول هم روش استرس زدا ایجاد آرامش و لذت می نماید . مولانا این مکانیزم گریز از شرایط پرفشار را در این ابیات اینگونه بیان کرده است :
می گریزد از خودی در بیخودی / یا به خمری یا به زمر ای مهتدی
تا دمی از هوشیاری وارهند / ننگ خمر و زمر بر خود می نهند

 

زِئوس تایپ ها:

رابطه با زنان

مردان زئوسی بسیار زن دوست هستند. و چون افراد مهمی هستند، به صورت طبیعی برای زنها جذابیت دارند. آنها از قدرت، شهرت و ثروت خود برای جذب زن ها استفاده می کنند. خشونت دارند، خیلی احساساتی نیستند، با زنان از موضع قدرت برخورد کرده و در مقایسه با مردان معمولی بیشتر درگیر روابط جنسی هستند. معمولا در روابط خود با زنها خیلی متعهد نیستند. آنها از زنها توقع فرمانبرداری دارند.
مرد زئوسی برای این که عاشق شود، باید حتما کهن الگوهای دیگری هم در او وجود داشته باشد.

 

................................................................

 

خخخخخخخخخخخخ چقدر اختلال پیدا کردم 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۱۱:۵۷
مریم بانو

چه شب بدی بود

پر از خشم و عصبانیت

خوابهای پریشان

یادمه ی روز بعد از ماجراهایی ک‌براش تعریف کردم بهم گفت ناراحته

ناراحته که هیچ مرد محکم و تکیه گاهی تو زندگیم نبوده

 

و حالا خودشم تبدیل شده ب یکی از همون مردا

 

یه زمانی میگفت رابطه ام با بقیه یه سربالاییه و ادامه دادنی نیست و رابطه ام‌با تو‌سرازیریه

اما زمان چه بی رحمانه خلاف ادعاهای ادمی‌ را ثابت میکند

وای 

ساعت ۶ونیم بیدار شدم و‌دیگه خوابم نمیبره تمام صورت و‌سرم به طور عجیبی میخاره همونجاهایی ک سبوره زده

چرا انقدر فکرم مشوشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۷:۲۵
مریم بانو

قدیما یه داستانی ی بار خوندم درمورد دختر ی پادشاه بود ک میخاست ازدواج کنه و گفته بود هرکسی بگه مهمترین ملاک من برای ازدواج چیه با اون ازدواج میکنم
مثل همه داستانها پسرها از اقصی نقاط دنیا میامدند و درمورد ملاکهای ازدواج اون دختر حرف میزدند
تا اینکه جزییاتش یادم نیست ولی یکی میاد میگه ملاک فقط یک کلمه است : قدرت


و درست هم میگفت. زنها به سمت مردهای قدرتمند میرن . مثل من ک رفتم سراغ فیض ابادی که اون زمان و شرایط من ک برا کنکور درس میخوندم منبع قدرت بود.
جالب اینجاست ک من حتی تو دوران مدرسه هم عاشق معلمهایی میشدم که از بقیه ی سرو گردن بالاتر باشن یا حتی بچه های کلاس


ولی تعریف قدرت برای آدمهای مختلف فرق داره


قدرت برای من الزاما موفقیت نیست . قدرت یعنی تلاش یعنی جا نزدن یعنی محکم بودن


قدرت واسه من ب پول داشتن نیست بلکه به تلاش جهت پول درآوردنه
قدرت تیپ و لباس و برند نیست واسم هیکل ورزشکاری و سیکس پک نیست. بلکه اهمیت دادن به سلامت جسم و گام برداشتن در این راه قدرته


قبلن فکر میکردم اینا ی تعریف مشخص داره اما حالا میفهمم این تعریف از قدرت بستگی ب آدمش داره


مثلا عرفان معتقده هرچی بتونه دختر بیشتریو به خودش علاقه مند کنه یا مجبورشون کنه از خودشون ویدیو و عکس بدن پس قدرتمند تره


جالبه ک حامد هم همین دیدگاه داشت اینکه بتونه دختر بیشتری جذب خودش بکنه پس قدرتمنده وقتی حرف از ی دختر جدید میشد همچین بادی ب غبغب مینداخت ک هرکس نمیدونست فکر میکرد اپولو هوا کرده. و از طرفی هم میگفت تنها عشق من سارا ست. و در عین حال برای قدرتمند بودن هر روز زنهای بیشتری جذب خودش میکرد

اما اینا ی چیزیو‌ نمیدونستند و اون این بود ک این گزاره یک طرفه درسته یعنی:


قدرت داشتن باعث جذب شدن زنان میشه
اما
جمع کردن زنان باعث قدرت داشتن نمیشه

 

البته فکر میکنم فهمیدنش خیلی سخت باشه برای شما مردا خخخخخخ


قدرت داشتن یعنی قدم برداشتن به سوی موفقیت
حالا موفقیت در همه چیز میتونه باشه موفقیت در درس پول کار اعتبار فرهنگ ادب موقعیت اجتماعی و‌خانوادگی و ...

بعضی از بازیگرا هستن انقدر قوی ان که آدم روشون حساب باز میکنه
مثلا آقا یا خانم ایکس ک بازگیر قهاری هست و تو‌ کارش عالیع
یه روزی یهو‌ میره یه فیلم خیلی زرد سخیف بازی میکنه
اینجور‌ مواقع چی میگیم
میگیم اقای ایکس فوق العادستا عالیع اما با این کارش خودشو خراب کرد

واسه دلیلی الکی تن داد ب بازی تو یه فیلم زرد سخیف
مثلا به ته حساب بانکیش خورده بعد واسه دو قرون پول بیشتر این نقش رو قبول میکنه
درحالیکه این باعث میشه اعتبارشو از دست بده باعث میشه بقیه بگن : خودشو خراب کرد

این همون عرفانه دقیقا. واسه  به دست اوردن توهمی از قدرت ک اونم از این راه اصلن ب دست نمیامد زد خودشو خراب کرد. نقش یه مرد دم دستیو بازی کرد. و قدرتی هم ک میخاست شاید فکر کنه ب دست آورده اما بعدا میفهمه ک فقط توهمع داشتنش رو داشته.

یه وقتهایی یه جمله هایی کلیشه ستا اما قشنگه و درسته درست:

The real power of a man is in the size of the smile of the woman sitting next to him.



 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۰۰ ، ۲۲:۵۷
مریم بانو

دانلود آهنگ جدید