این دی ماه سرد بودا و سوزان از همون اولش
سلام وبلاگ جان
شبیه اون روز
اون روزی که یادم نیست سال ۹۲ بود پاییز بود یا زمستان یا بهار . موقع امتحانات پایان ترم دانشگاه بود و به گمانم زمستان. خوابگاه الزهرا ساختمان شماره ۵
فکر کنم هوا کمی سرد بود . یه چیزی پوشیدم. گوشی و هنزفری برداشتم رفتم تو محوطه خوابگاه شب بود یه جا دور از همه یه نیمکت پیدا کردم نشستم روبروی برج میلاد. برج میلاد از خوابگاه و از تو محوطه پیدا بود. و من نگاه کردنش رو تو شب دوست داشتم چراغاش روشن میشد و اون چراغ آسانسورش که با نگاهم بالا و پایین رفتنش دنبال میکردم ببینم آسانسور چند بار بالا وپایین میره.. و فکر میکردم که کی این بار تو آسانسوره
یکی از آهنگ های علی عبدالمالکی گوش میدادم که هنوزم که هنوزه یادمه چی بود. زده بودم تکرار همینجوری میچرخید
یادمه اون روزو خوب یادمه
و الان انگار همون روزه. انگار اون روز برگشته فقط حمید هیراد به جای علی عبدالمالکی و بیبرج میلادش
و سلام به صبح ۲۵ دی ماه ۹۹
اینم آغاز صبحمان. شروع روز
سرما زده .....
زمستان سردیست.
#حمید هیراد . ساحل
اپیزود اول:
ظرف قارچها رو از توی یخچال برمیدارم
میشینم رو صندلی و ظرف رو میزارم جلوم روی میز. یه چاقوی تیز بر میدارم
سعی میکنم با حوصله و وسواس زیادی قارچها را به آرومی و منظم و یکدست خورد کنم
تلاشمو میکنم
اما نمیشه
دو سه روزی هست تو یخچاله یه کمی پلاسیده و شل شده برای همین به راحتی و منظم برش نمیخوره
تا آخرش همونجور با تلاش ادامه میدم
ظرف قارچ خالی میشه یه نگاهی میندازم به قارچهای خورد شده ی نامنظم و زشت
چاقوی تیز رو میندازم روی قارچها مشغول نگاه کردن به قارچها میشم
نفس عمیق میکشم
پشت سر هم نفس عمیق میکشم
انگار یه چیزی تو دلمه که با نفس عمیق کشیدن میخام خالی بشه میخام بالا بیارم
دم بازدم دم بازدم دم بازدم
خودسانسوری میکنم. حتی اینجا
حس میکنم ضعیف جلوه میکنم اگر بنویسم از خودم.
……………………………………………………………..
اپیزود دوم:
فلفل دلمه ای خرد شده را از تو فریزر میارم بیرون و مقداریش رو جدا میکنم
دخترک میاد و میگه میخاد کمک کنه
میگم دوست داری سیب زمینی سرخ شده هم تو پیتزا باشه
میگه آره
دو تا سیب زمینی درشت میارم پوست یکنم و دستگاه خورد کن رو میارم با کمک دستگاه دخترک سیب زمینی ها رو خرد میکنه
این بار منظم و مرتب برعکس قارچها
……………………………………………………………..
اپیزود سوم:
هیچی حرفی ندارم
بی مزه ترین پیتزای عمرم که خودم درست کرده بودم خوردم
مزه عن میداد
بنظرتون میتونیم بگیم بزرگترین اختراع بشر نوشتنه؟؟؟