روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

پیام های کوتاه
  • ۱۰ مرداد ۹۹ , ۰۰:۴۵
    حالت
  • ۳۱ تیر ۹۹ , ۰۱:۲۷
    حتی
  • ۱۵ خرداد ۹۹ , ۲۰:۳۷
    ...
  • ۲۹ آذر ۹۸ , ۱۴:۳۶
    دل2
  • ۲۷ آذر ۹۸ , ۰۱:۱۰
    شعر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۲۶۷ مطلب با موضوع «من» ثبت شده است

این دی ماه سرد بودا  و سوزان  از همون اولش

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۹ ، ۰۰:۱۴
مریم بانو

دست نیافتنی هستی؛ مثلِ یک سراب
ماندن تو حتمی بود…
احتمال شدی!
دورتر شدی؛ حالا یک خیال شدی!
تا که آرزو کردم، محال شدی!

 

روز بدی بود از ابتدایش تا انتهایش...

به فردا هم امیدی نیست😔

 


دریافت

 

#رضا طاهر آرزو کردم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۹ ، ۲۳:۴۵
مریم بانو

سلام وبلاگ جان 

شبیه اون روز

اون روزی که یادم نیست سال ۹۲ بود پاییز بود یا زمستان یا بهار . موقع امتحانات پایان ترم دانشگاه بود و به گمانم زمستان. خوابگاه الزهرا ساختمان شماره ۵

فکر کنم هوا کمی سرد بود . یه چیزی پوشیدم. گوشی و هنزفری برداشتم رفتم تو محوطه خوابگاه شب بود یه جا دور از همه یه نیمکت پیدا کردم نشستم روبروی برج میلاد. برج میلاد از خوابگاه و از تو ‌محوطه پیدا بود. و من نگاه کردنش رو تو شب دوست داشتم چراغاش روشن میشد و‌ اون چراغ آسانسورش که با نگاهم بالا و پایین رفتنش دنبال میکردم ببینم آسانسور چند بار بالا و‌پایین میره.. و فکر میکردم که کی این بار تو آسانسوره

یکی از آهنگ های علی عبدالمالکی گوش میدادم که هنوزم که هنوزه یادمه چی بود. زده بودم تکرار همینجوری میچرخید

یادمه اون روزو خوب یادمه

و الان انگار همون روزه. انگار اون روز برگشته فقط حمید هیراد به جای علی عبدالمالکی و بی‌برج ‌میلادش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۹ ، ۲۲:۰۵
مریم بانو

فقط منتظر یه پیامم.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۹ ، ۱۲:۰۴
مریم بانو

و سلام به صبح ۲۵ دی ماه ۹۹

اینم آغاز صبحمان. شروع روز


دریافت

 

سرما زده .....

 

زمستان سردیست.

 

#حمید هیراد . ساحل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۹ ، ۱۱:۴۰
مریم بانو

دور میشم

چون یافتن بی فایده است. وقتی آدرس اشتباه بهت بدن...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۹ ، ۰۶:۴۵
مریم بانو
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۵ دی ۹۹ ، ۲۱:۳۱
مریم بانو

اپیزود اول:

ظرف قارچ‌ها رو از توی یخچال برمی‌دارم

میشینم رو صندلی و ظرف رو میزارم جلوم روی میز. یه چاقوی تیز بر میدارم

سعی میکنم با حوصله و وسواس زیادی قارچ‌ها را به آرومی و منظم و یک‌دست خورد کنم

تلاشمو میکنم

اما نمیشه

دو سه روزی هست تو یخچاله یه کمی پلاسیده و شل شده برای همین به راحتی و منظم برش نمیخوره

تا آخرش همونجور با تلاش ادامه میدم

ظرف قارچ خالی میشه یه نگاهی میندازم به قارچ‌های خورد شده ی نامنظم و زشت

چاقوی تیز رو میندازم روی قارچ‌ها مشغول نگاه کردن به قارچ‌ها میشم

نفس عمیق می‌کشم

پشت سر هم نفس عمیق میکشم

انگار یه چیزی تو دلمه که با نفس عمیق کشیدن میخام خالی بشه میخام بالا بیارم

دم بازدم دم بازدم دم بازدم

خودسانسوری میکنم. حتی اینجا

حس میکنم ضعیف جلوه میکنم اگر بنویسم از خودم.

……………………………………………………………..

اپیزود دوم:

 

فلفل دلمه ای خرد شده را از تو فریزر میارم بیرون و مقداریش رو جدا میکنم

دخترک میاد و میگه میخاد کمک کنه

میگم دوست داری سیب زمینی سرخ شده هم تو پیتزا باشه

میگه آره

دو تا سیب زمینی درشت میارم پوست یکنم و دستگاه خورد کن رو میارم با کمک دستگاه دخترک سیب زمینی ها رو خرد میکنه

این بار منظم و مرتب برعکس قارچ‌ها

……………………………………………………………..

اپیزود سوم:
هیچی حرفی ندارم

بی مزه ترین پیتزای عمرم که خودم درست کرده بودم خوردم

مزه عن میداد

 

 

 

بنظرتون میتونیم بگیم بزرگترین اختراع بشر نوشتنه؟؟؟

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۹ ، ۲۱:۱۷
مریم بانو

اینم حسن ختام امشب پلی تکرار

اگر بازهم هوای نوشتن نکنیم...

 

#ایهام-حال من

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۲۲:۳۴
مریم بانو

تنهایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۲۱:۲۳
مریم بانو

دانلود آهنگ جدید