روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

پیام های کوتاه
  • ۱۰ مرداد ۹۹ , ۰۰:۴۵
    حالت
  • ۳۱ تیر ۹۹ , ۰۱:۲۷
    حتی
  • ۱۵ خرداد ۹۹ , ۲۰:۳۷
    ...
  • ۲۹ آذر ۹۸ , ۱۴:۳۶
    دل2
  • ۲۷ آذر ۹۸ , ۰۱:۱۰
    شعر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۹ مطلب با موضوع «فیلم» ثبت شده است

تو گروه می گم: بچه ها من فکر میکنم زندگی بعد از واکینگ دد دیگه قشنگ نیست

یکی میگه: نگران نباش انقدر اسپین آف ازش ساختن که ما هنوزم می تونیم تو حال و هوای واکینگ دد باشیم

 

انگار یه بارقه شادی تو دلم روشن میشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۰۱ ، ۱۹:۱۴
مریم بانو

۳۰ ساعته که نخوابیدم حتی در حد چند دقیقه کوتاه

به خاطر واکینگ‌دد

۷ صبح قسمت جدیدش اومد قبلش هم مراسم اختتامیه و‌ مصاحبه و‌ جشن و‌این چیزا بود، اکراین انلاینش‌ پولی بود با اینکه قبلا میدونستم  اکران های مهم پولیه ولی بازم پیش‌خودم گفتم شاید این اخریش پولی نباشه و هر‌ راهی امتحان کردم و‌ هر سرچی‌ کردم نتونستم ببینم 

ساعت حدودا ۱۰ بود ک لینکش قرار داده شد، زبان اصلی

با سرعت مزخرف نت دان کردم، زنگ‌ تفریح‌ها تو مدرسه میدیدم و‌ الان و‌ این ساعت سرانجام بعد از چندیدن مرتبه تکرار بعضی صحنه ها بلاخره دیدم کامل

اما میدونی ک به پایان نرسیده چون تو قلب ما هست♥️♥️

 

از کشفیاتم: به احتمال ۱۰۰ درصد تنها سریالی ک بتونم باهاش زبان یاد بگیرم‌ با عشق و‌ خسته نشم همینه، پس احتمالا باید شروع کنیم از قسمت اول 🤩🤩🤩

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۱ ، ۱۴:۳۵
مریم بانو

کل شب بیدار موندم

 

جشن اختتامیه واکینگ دد رو پخش‌لایو از شبکه AMC از یوتیوب دیدم

چقدر دوسش داشتم 

نزدیک ب ۳ ساعت طول کشید و بعدش پخش زنده قسمت اخر همین بیست دقیقه پیش شروع شد و پولی بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۱ ، ۰۵:۵۹
مریم بانو

امشب

قسمت ۲۲ : حالا بعد از سال ها تونستم نیگان رو دوست داشته باشم

امشب

حس کردم قلب داره از جا در میاد

حس کردم داره کنده میشه

حس می کردم هر لحظه ممکنه سکته کنم

 

قسمت 23 فصل یازدهم THE WALKING DEAD

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۱ ، ۰۲:۵۶
مریم بانو

واکینگ دد داره تموم میشه

دارم قسمت های آخرش با ولع تمام نشدنی ای می بینم. عقب مونده بود امروز کارهام کم کردم و  6 ساعت واکینگ دد دیدم

قسمت 21 فصل یازدهم جایی بود که بعد از این همه سال دلم برای نیگان سوخت

مثل یه پیرمرد پرتجربه نگاهم بهش افتاد و دلم براش سوخت

بعد واکینگ دد دنیا دیگه قشنگ نیست

از چیزهای سرگرم کننده هرکس علاقه به چیز خاصی داره. یکی خوردن یکی کتاب خوندن یکی خوابیدن گوش دادن موزیک و...

برای من جذاب ترین و دوست داشتنی ترین سرگرمی این دنیا تماشای واکینگ دد بود

- چیکار کنم بعد تموم شدنش؟؟

- تموم نمیشه تا زمانیکه تو قلبته

 

پ ن 1: عاقا این زنیکه پاملا و پسرش و .... نمونه عینی ج ا هستند خخخخخخخخ یعنی انگار اقتباس گرفته از ای را ن حکومت پاملا رو ساختن خخخخخخ خیلی باحاله

پ ن 2: من چیکار کنم دریل زن واقعیشو طلاق بده بیاد منو بگیره؟؟؟؟؟؟؟

پ ن 3: سوال بزرگ: کارول چ جوری طاقت میاره بغلش نمیکنه؟؟؟؟؟؟

 

پ ن 4: هدف: یه روزی می رم خارج دریل پیدا می کنم و میشینم کنارش و باهاش حرف می زنم و دستامو میگیره... یه روز پیداش میکنیم و میریم پیشش مریم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۱ ، ۰۱:۱۱
مریم بانو

یک روز فیلم میبینم، 
تصور یک نمایش از روزمرگی با درون مایه عاشقانه دارم،
تصورشم نمیکردم فیلمی در حد best of me یا three step above of heaven باشه، که اگر میدونستم عمرن این گه میخوردم میدیدم،
یک عالمه چیزای مختلف میاد تو‌ ذهنم
مثل همه چیزهایی که تو ذهن اِما میاد، مسیرش جدا میکنه اما در نتیجه آخر به قول خودش: فکر میکردم از شرت خلاص شدم (فقط فکر میکردم)
مثل همه چیزهایی که تو لحظه های آخر تو ذهن دکستر میاد،
و یه لحظه به ذهنم خطور میکنه، کاش میشد برمیگشتم به اون روزا...
لعنت ب این زندگی چرا وقتی بعد از ۱۸ سال همه چیز خوب میشه دوامی نداره، همه اش فقط یکسال، فقط یکسال 
آخه چرا مگه چی از دنیا کم میشد اگر اِما میموند...  اون تازه داشت واقعی می خندید، دکستر تازه به قول ایان نجات پیدا کرده بود
حالا دیگه چی‌ مونده براش، جز قلبی ک مچاله شده 
کاش می تونستم بهش بگم چقدر قشنگ می خنده، چقدر قشنگ نگاش می کنه
لعنت ب دنیا، چی ازت کم‌ میشد آخه، اگر صدای خنده های اِما و‌ دکستر فضا رو پر‌ میکرد...

یعنی قابلیت اینو دارم که این سه فیلم رو پشت سرهم ببینم بعد بشینم یه گوشه و تا سال ها زار زار گریه کنم


اسم فیلمو نمینویسم تا بعدن ک تو‌ مرور‌ پست رو خوندم اسمش نبینم‌ و‌ فراموش‌کنم، 
پس‌،‌ اسم‌ فیلمو میخای؟ نه نمیگم، همون اولش ببینی بسه
.................................
بعدها هر اتفاقی بیفته، مهم اینه که ما امروز داشتیم ...

 

Whatever happens tomorrow, we,'ve had today

...............................

مریم، فقط ی فیلم بود، واقعی نبود

همیشه همینطوره، توی فیلمه

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۱ ، ۰۰:۵۳
مریم بانو

دعوت ابراهیم حاتمی کیا

فیلم های حاتمی کیا رو دوست دارم

دعوت 10 سال پیش اکران شد. و همیشه دوست داشتم ببینمش حتی دقیقا صحنه های تبلیغاتیش تو تی وی یادمه

هیچ وقت نشد ببینمش. تا امشب

فضای سرد و برفی در تمام طول فیلم حکمرانی میکرد.

و در کل فیلم دو شخصیت ثابت وجود داشت یکی کتایون ریاحی پزشک متخصص زنان که زنها بعد از اینکه بچه شون رو نگه میدارند برای شنیدن صدای قلب و .. میرفتند پیشش

یکی هم آناهیتا نعمتی یه پزشک دیگه متخصص زنان که اون سقط انجام میداد

اپیزود اول:

مهناز افشار بازیگره به خاطر شرایط کاریش نمیخاد بچه دار بشه اما حامله میشه. شوهرش بچه دوست داره. و تنها دلیل اینکه اون بچه نمیخاد به خاطر کارشه. در نهایت بعد از چندین بار تصمیم به سقط بچه رو نگه میداره.

اپیزود دوم:

زن و مردی بسیار فقیر که از روستا به شهر اومدن برای کار. زن حامله میشه تصمیم صددرصدی برای سقط بدون هیچ مکثی. ثریا قاسمی در نقش پیرزنی بهشون میگه بچه را به دنیا بیارید من ازتون میخرم و قرار تنظیم میشه. و قرار میشه تا تولد بچه پیرزن خرج اونها رو بده و اونها تو خونه اش زندگی کند. در نهایت خود زن و مرده از اون خونه فرار میکنند بعدش مشخص میشه این پیرزن خودش ماما بوده و قبلا خیلی از بچه ها رو سقط کرده. و این یه راهی بوده برای کمک به زن و شوهرهای اینچننی که بچه شون رو سقط نکنن. تا عذاب وجدانش کم بشه

شوهری که در هر شرایط کنار زنش بود. وقتی خواست سقط کنه وقتی قرار داد رو امضا کرد و وقتی تصمیم گرفت بچه رو نگه داره.

اپیزود سوم:

گوهرخیراندیش که زن مسنی هست با 4 تادختر بزرگ و یه نوه، حامله میشه از ترس حرف مردم تصمیم به سقط میگیره که درنهایت شوهرش منصرفش میکنه.

واقعا باید سق میکردا. ن باخاطر حرف مردم بلکه بخاطر اینکه هم برای سلامتی خودش هم سلامتی بچه تو اون سن و سال بسیار ریسک بالای داره. و هم اینکه خود اون بچه چقدر بعدا آسیب میبینه با یه پدرومادر بسیار پیر

اپیزود چهارم:

کتایون ریاحی که خودش پزشک هست نازاست و تخمک اهدایی از زنی میگیره و بعدش میفهمه شوهرش با اون زنه بهش خیانت کردند. تصمیم به سقط. در نهایت با عذرخواهی شوهرش و حرف زدن با اون یکی پزشک که دوستشم هست. بچه رو نگه میداره

اپیزود پنجم:

مریلازارعی زن صیغه ای یه مرد پولدار که بچه بزرگ و عروس و نوه داره. و شوهر قبلیش به خاطر نازایی طلاقش میده . قرار بوده هیچ وقت حامله نشه. اما حامله میشه. و طی کلی مشاجره با شوهر صیغه ای . در نهایت بچه اش رو نگه میداره

واقعا این یک داستان دیگه نباید بچش رو نگه میداشت. زد زندگی اون مرده رو نابود کرد.


انقدر محو دیدنش شدم که اگر مامانم زنگ نزده بود یادم میرفت سحری بخورم.

ولی یه چیزی جاش خیلی خالی بود تو فیلم. اینکه تک تک اون بچه ها وقتی که به دنیا میان و بزرگ میشنُ چه قدر از شرایط زندگیشون رضایت دارند...

میخواستم کلی در موردش بنویسم.

ولی یه جای کار میلنگه

یه جای کار اشتباهه. یه جایی که حاتمی کیا حسابش رو نکرده بود

یه چیزی که گفتن درموردش در قالب کلمات سخته

...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۴۹
مریم بانو

وقتی با یه حال بد میشینی برا بار دوم به وقت شام رو با دقت تمام نگاه میکنی؛ اسمش میشه نامناسب ترین عملی که تو این اوضاع انجام میشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۸ ، ۲۳:۵۸
مریم بانو

در نقش یک خانم فیزیکدان گند زدم در حد لالیگا
خواستم اسباب بازی های دختری رو ضدعفونی کنم. شنیده بودم باید بجوشونم. اسباب بازی ب همراه مداد رنگی و مداد شمعی ریختم تو قابلمه گذاشتم رو گاز
آب جوش اومد
مداد شمعی ها آب شد

 

الان باید حالا چند ساعت بشینم با اسکاچ بشورم تازه بازم مثل اولش نمیشه...

 

--------------------------------
1 ساعت بعد:
خیلی ناراحتم. بیشتر قطعات هزارسازه ای ک تازه براش خریده بودم ب گا رفت.
 
---------------------------------------------
دو ساعت بعد:
برای ی خرده کمتر شدن ناراحتی بلای سر اسباب بازی ها. فیلم میبینیییم . از نوع Exam. یه فیلم عالی و فوق العاده بود دقیقا از اینایی ک دوست دارم. من خیلی خوشم اومد. مخصوصا اینکه مثل فیلمهایی سری مکعب اخرش خرتوخر نبود و پایان مشخص داشت.ببینید حتما
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۷ ، ۲۲:۳۸
مریم بانو

دانلود آهنگ جدید