روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

پیام های کوتاه
  • ۱۰ مرداد ۹۹ , ۰۰:۴۵
    حالت
  • ۳۱ تیر ۹۹ , ۰۱:۲۷
    حتی
  • ۱۵ خرداد ۹۹ , ۲۰:۳۷
    ...
  • ۲۹ آذر ۹۸ , ۱۴:۳۶
    دل2
  • ۲۷ آذر ۹۸ , ۰۱:۱۰
    شعر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

دعوت

يكشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۴:۴۹ ب.ظ

دعوت ابراهیم حاتمی کیا

فیلم های حاتمی کیا رو دوست دارم

دعوت 10 سال پیش اکران شد. و همیشه دوست داشتم ببینمش حتی دقیقا صحنه های تبلیغاتیش تو تی وی یادمه

هیچ وقت نشد ببینمش. تا امشب

فضای سرد و برفی در تمام طول فیلم حکمرانی میکرد.

و در کل فیلم دو شخصیت ثابت وجود داشت یکی کتایون ریاحی پزشک متخصص زنان که زنها بعد از اینکه بچه شون رو نگه میدارند برای شنیدن صدای قلب و .. میرفتند پیشش

یکی هم آناهیتا نعمتی یه پزشک دیگه متخصص زنان که اون سقط انجام میداد

اپیزود اول:

مهناز افشار بازیگره به خاطر شرایط کاریش نمیخاد بچه دار بشه اما حامله میشه. شوهرش بچه دوست داره. و تنها دلیل اینکه اون بچه نمیخاد به خاطر کارشه. در نهایت بعد از چندین بار تصمیم به سقط بچه رو نگه میداره.

اپیزود دوم:

زن و مردی بسیار فقیر که از روستا به شهر اومدن برای کار. زن حامله میشه تصمیم صددرصدی برای سقط بدون هیچ مکثی. ثریا قاسمی در نقش پیرزنی بهشون میگه بچه را به دنیا بیارید من ازتون میخرم و قرار تنظیم میشه. و قرار میشه تا تولد بچه پیرزن خرج اونها رو بده و اونها تو خونه اش زندگی کند. در نهایت خود زن و مرده از اون خونه فرار میکنند بعدش مشخص میشه این پیرزن خودش ماما بوده و قبلا خیلی از بچه ها رو سقط کرده. و این یه راهی بوده برای کمک به زن و شوهرهای اینچننی که بچه شون رو سقط نکنن. تا عذاب وجدانش کم بشه

شوهری که در هر شرایط کنار زنش بود. وقتی خواست سقط کنه وقتی قرار داد رو امضا کرد و وقتی تصمیم گرفت بچه رو نگه داره.

اپیزود سوم:

گوهرخیراندیش که زن مسنی هست با 4 تادختر بزرگ و یه نوه، حامله میشه از ترس حرف مردم تصمیم به سقط میگیره که درنهایت شوهرش منصرفش میکنه.

واقعا باید سق میکردا. ن باخاطر حرف مردم بلکه بخاطر اینکه هم برای سلامتی خودش هم سلامتی بچه تو اون سن و سال بسیار ریسک بالای داره. و هم اینکه خود اون بچه چقدر بعدا آسیب میبینه با یه پدرومادر بسیار پیر

اپیزود چهارم:

کتایون ریاحی که خودش پزشک هست نازاست و تخمک اهدایی از زنی میگیره و بعدش میفهمه شوهرش با اون زنه بهش خیانت کردند. تصمیم به سقط. در نهایت با عذرخواهی شوهرش و حرف زدن با اون یکی پزشک که دوستشم هست. بچه رو نگه میداره

اپیزود پنجم:

مریلازارعی زن صیغه ای یه مرد پولدار که بچه بزرگ و عروس و نوه داره. و شوهر قبلیش به خاطر نازایی طلاقش میده . قرار بوده هیچ وقت حامله نشه. اما حامله میشه. و طی کلی مشاجره با شوهر صیغه ای . در نهایت بچه اش رو نگه میداره

واقعا این یک داستان دیگه نباید بچش رو نگه میداشت. زد زندگی اون مرده رو نابود کرد.


انقدر محو دیدنش شدم که اگر مامانم زنگ نزده بود یادم میرفت سحری بخورم.

ولی یه چیزی جاش خیلی خالی بود تو فیلم. اینکه تک تک اون بچه ها وقتی که به دنیا میان و بزرگ میشنُ چه قدر از شرایط زندگیشون رضایت دارند...

میخواستم کلی در موردش بنویسم.

ولی یه جای کار میلنگه

یه جای کار اشتباهه. یه جایی که حاتمی کیا حسابش رو نکرده بود

یه چیزی که گفتن درموردش در قالب کلمات سخته

...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۲/۲۲
مریم بانو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

دانلود آهنگ جدید