روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

پیام های کوتاه
  • ۱۰ مرداد ۹۹ , ۰۰:۴۵
    حالت
  • ۳۱ تیر ۹۹ , ۰۱:۲۷
    حتی
  • ۱۵ خرداد ۹۹ , ۲۰:۳۷
    ...
  • ۲۹ آذر ۹۸ , ۱۴:۳۶
    دل2
  • ۲۷ آذر ۹۸ , ۰۱:۱۰
    شعر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۳۱ مطلب با موضوع «آدمها» ثبت شده است

از وقتی یادمه این مرده یک نمونه فرد مهربان خانواده دوست تو اقوام معرفی میشد یه مرد با اخلاق و مهربون
با همه بچه ها رابطه خوبی داره حتی با دخترک من
حتی با من وقتی کوچیک بودم
برای دانشگاه قبول شدنم بهم پول هدیه داد
از نظر کاری هم با اینکه پدرش وضع خوبی داشت ولی خودش از صفر شروع کرد الان کارخونه داره و خونه و ماشین خارجی و....
وقتی ک ازدواج کرد میگفت زن خوبی پیدا کردم
همیشه هم تو محافل فامیلی رابطه ی خوبی پر از احترام باهم داشتند
یه دختر 8 ساله داره ک خیلی همیشه بهش میرسید
برای زنش ماشین خرید و زنش را تشویق میکرد دنبال علایقش بره کلاس موسیقی و رقص و....
خونه شون تو یه برج 30  یا 40 طبقه است یادمه ی بار زنش میگفت خونه اجاره کردیم طبقه ی چهلم
یکی ازش پرسید شما ک خونه دارید چرا اجاره
خندید گفت اره خونمون تو همون برج هست طبقه اولش ولی من چون طبقه بالا دوست داشتم اقامون واحدمون را اجاره داد و اون بالایی رو اجاره کردیم
یادمه اومدم خونه اینو برا علی تعریف کردم ک ببین چقدر شوهرش دوسش داره

دیشب طی یک خبر بسیار غیرمنتظره شنیدم جدا شدن
نه فقط من بلکه هرکس خبر را شنید چند ثانیه شوکه شد و مات
مگه میشه آخه اینا ک فوق العاده بودن.
اره شد
حالا شنیدم ک زن مشغول ب کار شده تو ی ارایشگاه ک پول دربیاره برای خودش و بچه اش
از شوهرش خواسته دختره پیشش بمونه و شوهرش قبول کرده و دختره را داده به زنش

شنیدم ک مادرشوهر سبب طلاقش شده. همونطور ک سبب طلاق دوتا عروس دیگه اش هم شد. از بس ک بهشون فحش میداد و بدوبیراه میگفت و توهین میکرد. یه زن مریض ک خودش را مالک پسراش میدونه. و انقدر در گوش پسراش خوند ک زندگیهاشونو نابود کرد. و اجازه نمیده پسر کوچیکش هم ازدواج کنه. میگه بره دوست بشه ولی ازدواج نکنه با کسی. میگع پسرای من هردختری را بخان باید داشته باشن حتی چندتا همزمان ولی نباید ازدواج کنن باهاشون

نمیدونم وقتی یه مردی زنی را دوست داشته باشه. چقدر پشتیبانش میشه حتی درمقابل مادرش درحالیکه مقصره

نتیجه: ظاهر رو قضاوت نکنید شاید بهت زده بشید از جریانات واقعی
 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۸ ، ۱۱:۱۹
مریم بانو

جالبه

دخترک را اوردم کلاس زبان. منتظر نشستم یه خانوم مسنی هست کمی اون طرف تر نشسته داره با منشی حرف میزنه

میگه از دخترش خبر نداره.

دخترش ی بچه داشته ک از شوهرش جدا میشه. ب خاطر یکی دیگه. و قید همه چی رو میزنه بچه را میزاره پیش مادرش و خودش میره با اون و ازدواج میکنه و کلا با خانواده اش قط ارتباط میکنه. وقتی که بچه اش 3 سالش بوده. همه چیزو ول میکنه میره

الان مادرش میگفت به دامادم میگم زن بگیر دامادم قبول نمیکنه

میگفت دامادم میاد پیشمون میاد بچه اش را میبینه و باهامون هست و خوبه 

چقدر از دامادش تعریف کرد ک چقدر خوبه چقدر زنشو دوست داشته 

دامادش پسر خواهرش بود

ولی خبری از دخترش نداشت فقط میدونست ک دخترش تو همین شهر زندگی میکنه

میگه دامادم ماشین خرید کرد ب نام دخترم. و دخترم ماشینو برداشت و رفت . هرچی جدید میامد براش میخرید. خیلی دوسش داشت

میگه دامادم جدا نمیشد قبول نمیکرد اخرش وکالت میگیره دختره


میگه دوستاش نشستن زیرپاش بهش گفتن شوهرت پول نداره از خودش ی خونه برات بخره هنوز خونه مامانت اینا زیرزمینشون زندگی میکنید😐


حالا نوه اش را اورده بود کلاس زبان.... 

میگه دخترم همه چیش کامل بود درس خونده ارشد شاگرد اول اشپزی خونه داری محبت  نمیدونم چی شد نمیدونم چی شد دخترم از این رو ب اون رو شد

بغض کرده حرف میزنه. از نامردی های دخترش در حق خانواده اش و در حق دامادش میگه

گفت دخترم از همه چی گذشت از خانواده اش از بچه اش از شوهرش از همه فامیل و دوست و اقوام....................

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۸ ، ۱۲:۰۰
مریم بانو

بر درد
درد مباش
مرهم باش

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۳:۲۲
مریم بانو

میگن اگر کسی به واسطه روزه گرفتن در حال یا آینده دچار مشکل بشه

نباید روزه بگیره

ای ایهالناس این فقط برای جسم نیستا برای روح و روان هم هست

یعنی شما اگر به واسطه ی روزه گرفتن بی اعصاب میشی به ضرص قاطع خود خدا هم از اون بالا دو دقیقه بیاد پایین بهت میگه که روزه نگیری 

یعنی وقتی کسی روزه میگیره و پاچه هم میگیره

این آدم روزه بهش واجب نیست بوخودا

نگیرید عاقا نگیرید جنبه ندارید اعصاب ندارید

والا😆😆😆😆

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۲:۵۷
مریم بانو

اسمش مریم عه
چهره ی زیبایی داره بور و سفید با چشمای رنگی و اندام متناسب و موهایی خیلی بلند که تا زیر رانش میرسه
دکترای تخصصی میکروبیولوژی داره و استاد دانشگاه علوم پزشکی و عضو هئیت علمی عه
شوهرش میگن خیلی خوبه، همیشه آروم و ساکته
یه خونه ی شیک و ماشین شیک تو جای خوبی از شهر دارن و ثروتمندن
دوتا پسر داره که اونها هم زیبایند
ب نظر همه، مریم زندگی خوبی داره

امروز فهمیدم که مریم با خوردن کلی قرص خودکشی کرده که به موقع به بیمارستان میرسه و 3 روز بستری میشه
شنیدم که دانشجوهاش میگفتن: عههه استاد خودکشی کرده؟؟!!!!

امروز فکر میکردم عرصه ی زندگی چقدرررر بر یک زن باید سخت بشه که وجود بچه دست به همچین کاری بزنه، هرچی فکر کردم بجایی نرسیدم همش میپرسیدم از خودم که آخه بچه داره دوتا

امروز فکر میکردم به مریم
به اینکه همیشه سربالا دیدمش اما هیچ وقت ندیدم تو یه مهمونی از ته دلش بخنده
فکر کردم با این همه ثروت ک میتونست بهترین لباس ها رو بپوشه و.... اما هیچ وقت انگیزه ای نداشت برا پوشیدنشون، اینو تو هر مهمانی ای میشد فهمید؛ انگیزه

مریم تنها کمتر از یک ماه بعد از اون خودکشی ناموفق حالا مبتلا ب سرطان غدد لنفاوی شده
دیگه نیاز ب زحمتش برا خودکشی نیست
شاید خوشحال باشه،،، کی میدونه؟؟!!!!

مریم؛ خانومی هست از اقوام نزدیک ما
کاش کسی باشد که به فکر خنده باشد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۵۷
مریم بانو

با خودم حرف میزنم 

زنهایی ک کنارم نشستن
از آرایشگاه حرف میزنن از کلاس های ورزشی و باشگاه از عمل دماغ از پزشک های مختلف
نگاه میکنم تو صورت تک تکشون هیچی معلوم نیست
هیچکدوم انگار خودشون نیستن
فقط یکی هست ساده با مانتوی کرمی یه روسری راه راه کرمی ب نظر میاد خودش باشه
یه خانومی هم نشسته روی صندلی روبروی من پاهامون باهم شاید 5 سانت فاصله داشته باشه
دستاش رو گذاشته روی زانوهاش. دستاش غرق طلاست. توی النگوهاش فیروزه کاری شده
مثل ویترین به مغازه شده اینجا . این اتاق 30 متری
من ی جورایی از همه ساده ترم یا عادی تر
درحالیکه خانوم دو ردیف اون طرف تر از زن داداشش حرف میزنه که فوق لیسانس داره و همش کتاب میخونه و تو یه بیمارستان کار میکنه میگه اصلا اون با ما فرق داره مثل یه زن عادی نیست
به این فکر میکنم که زن عادی از نظرش کیه
اگه مثلا میفهمید من دانشجوی دکترام میگفت منم عادی ام؟؟؟؟؟
فکر نکنم؛ اگر بفهمه که من دو ساعته برای تولد تنها دخترم دارم بخاطر نهایتا 100 هزارتومن چقدر حساب کتاب میکنم، و از این دست که زیاد است در زندگی من.
بعد تحصیلات و پول کجای یک زن عادی قرار میگیرد؟؟
از دید این خانوم من یک زن عادی نیستم حتی یک زن غیر عادی هم نیستم زنی هستم که اصلا دیده نمیشه. ولی زن داداشش عادی نیست
ن بخاطر تحصیلاتش واسه پولش
اینو اون نمیفهمه
ولی یه چیز دیگه رو هم نمیفهمه
اینکه عادی بودن یا نبودن به پول نیست به تحصیلات هم نیست
به منه به تو به هرکس به شیوه زندگیش به نگرشش. به تفکرش
فکر آدمهاست که ادمها رو متمایز میکنه
آنچه که در قسمت تقریبا کروی بالای بدن میگذرد...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۱۱
مریم بانو

اووووف مائده جون بعد دوهفته برگشته. چ داره دلبری میکنه حالا

برو برو فالوش کن از دست میدی دلبری هاشوااااا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۲۱
مریم بانو

این مامان هایی که دختر 4. 5 ساله شان را چادر مشکی و روسری و مقنعه میکنند. نمیدونم واقعا فکر میکنند بچه هاشون اگه اینجور نباشند بزرگ بشن مشرک میشن یا اینکه اگر اینجور باشن بزرگ بشن حتما ادامه میدن این مسیر رو یا مثلا از حالا تربیت دینی میکنند یا مثلا نهادینه میکنند چادر را در وجود دخترشان یا مثلا .....  و دخترک من که وسط روضه رژلب درمیاره میزنه و ب بقیه دخترهای چادری هم پیشنهاد میده ک میخواهید براتون رژلب بزنم. آیا الزما بی دین میشود یا مثلا خراب است....
البته حساب دخترهایی که خودشون دوست دارند اینجور باشند و سر کنند جداست. بچه ها آزادند😊 

........

پ. ن : کت شورت . چادر ساپورت

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۳۵
مریم بانو
امروز تی وی زندان را نشون داد زن هایی که بچه هاشون تو زندان ب دنیا اومده. مادرهایی دور از بچه شون. جرم های مالی. چ بچه های خوشگلی. دختر کوچولویی که تل زده موهای فرفریش دورش ریخته فقط 1 سال و نیمش بود و 6 ماه دیگه از مادرش جدا میشد.
چرا این روزها انقدر یاد تو می افتم قورباغه......
امروز رفتم خونه ی خانومی ک خیاط بود

برای ی کار خیاطی. یه سمت خونش وسایل خیاطی بود و چرخ. ی سمت خونش دارقالی بود....
اینجا ایران است....
خونه ای با وسایل بسیار قدیمی
بعد من دغدغه ی مبلم را دارم
دیروز اتفاقی رفتم خونه یکی از همسایه هامون ک تو خونش داشتند برای افطارهمسایه ها آش درست میکردند. جاهای مختلف خونش را با پرده جدا کرده بود. اشپزخونش ب زور 2متر میشد

با وسایل قدیمی
بعد من نگران رنگ سرویس چوبم هستم ک برم سفید و روشنش کنم قهوه ای تیره دوست ندارم
اینجا ایران است. جاییکه دختر بچه خوشگل توی مترو با کیف مدرسه ب زور ازت میخاد ک ازش تل سر بخری...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۴۸
مریم بانو
نگاه میکنم به اطرافم 
فکر میکنم من بدترم یا دختری که ماه هاست با پدرش حرف نزده و پدرش را تلکه میکنه تازه من برخلاف میلم باید بشم واسطه این تلکه کردن
من بدترم یا زنی که هیچ وقت طرف شوهرش نیست
من بدترم یا .....
انگار من بدترم و گاهی هم با ارفاق مساوی

چراغ قرمز میشه کنارم یه جیلی توقف میکنه زنی پشت فرمونه که داره با دخترش ک صندلی عقب نشسته حرف میزنه چشماش پر از عشقه میخنده شاده نگاهش می افته ب من ک خیره خیره نگاش میکنم ....
چراغ سبز میشه.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۰۲
مریم بانو

دانلود آهنگ جدید