زنی به نام مریم
اسمش مریم عه
چهره ی زیبایی داره بور و سفید با چشمای رنگی و اندام متناسب و موهایی خیلی بلند که تا زیر رانش میرسه
دکترای تخصصی میکروبیولوژی داره و استاد دانشگاه علوم پزشکی و عضو هئیت علمی عه
شوهرش میگن خیلی خوبه، همیشه آروم و ساکته
یه خونه ی شیک و ماشین شیک تو جای خوبی از شهر دارن و ثروتمندن
دوتا پسر داره که اونها هم زیبایند
ب نظر همه، مریم زندگی خوبی داره
امروز فهمیدم که مریم با خوردن کلی قرص خودکشی کرده که به موقع به بیمارستان میرسه و 3 روز بستری میشه
شنیدم که دانشجوهاش میگفتن: عههه استاد خودکشی کرده؟؟!!!!
امروز فکر میکردم عرصه ی زندگی چقدرررر بر یک زن باید سخت بشه که وجود بچه دست به همچین کاری بزنه، هرچی فکر کردم بجایی نرسیدم همش میپرسیدم از خودم که آخه بچه داره دوتا
امروز فکر میکردم به مریم
به اینکه همیشه سربالا دیدمش اما هیچ وقت ندیدم تو یه مهمونی از ته دلش بخنده
فکر کردم با این همه ثروت ک میتونست بهترین لباس ها رو بپوشه و.... اما هیچ وقت انگیزه ای نداشت برا پوشیدنشون، اینو تو هر مهمانی ای میشد فهمید؛ انگیزه
مریم تنها کمتر از یک ماه بعد از اون خودکشی ناموفق حالا مبتلا ب سرطان غدد لنفاوی شده
دیگه نیاز ب زحمتش برا خودکشی نیست
شاید خوشحال باشه،،، کی میدونه؟؟!!!!
مریم؛ خانومی هست از اقوام نزدیک ما
کاش کسی باشد که به فکر خنده باشد...