روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

پیام های کوتاه
  • ۱۰ مرداد ۹۹ , ۰۰:۴۵
    حالت
  • ۳۱ تیر ۹۹ , ۰۱:۲۷
    حتی
  • ۱۵ خرداد ۹۹ , ۲۰:۳۷
    ...
  • ۲۹ آذر ۹۸ , ۱۴:۳۶
    دل2
  • ۲۷ آذر ۹۸ , ۰۱:۱۰
    شعر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

بعضی وقت ها صبح زود از خواب بیدار میشم
ساعت ۶ صبح 
فکرای ترسناک میاد تو ذهنم
ترسناک ک نه
وحشتناک
فکرای وحشتناک
تا مدتی‌درگیر میشم باهاشون 
تا روز به طور رسمی شروع بشه و کارام شروع بشه

............................................

 

بعضی وقت ها حس میکنم دلم دریای طوفانه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۰ ، ۰۵:۴۸
مریم بانو

بعضی روزا پیش میاد که با چشم پر از اشک از خواب پامیشم... هیچ وقت یادم نمیاد که چه خوابی دیدم... ولی ولی تا ساعت ها بعد از بیدار شدنم حس غریبی دارم...

انگار چیزی رو ... از دست دادم...

انگار همیشه یه چیزی ... یه کسی... یه گمشده ای هست که دنبالشم

فکر میکنم این احساس از همون روز در من به وجود اومد

از همون روزی که انگار آسمون به زمین اومد

همه چیز آدمو یاد یه ....

یاد یه رویای تماشایی می انداخت نه کمتر نه بیشتر

چه صحنه زیبایی بود...

#yourname

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۰ ، ۱۱:۳۴
مریم بانو

تی وی نشون میده کشتی گیر ها برنده شدن و مدال و فلان

پرچم ای ران را بالا سرشون میگیرن

فکر میکنم

میبینم هیچ حسی نسبت به این پرچم ندارم حتی چندشم میشه وقتی پرچم رو میبوسن

من عاشق ای ران بودم

الام الان از این ک شور بدم میاد از این ک شور متنفرم .

این ک شور مدفن رویاهاست مدفن آروزهاست مدفن امیدهاست

این ک شور یه قبرستان بزرگه

قبرستان به پهناوری ای ران پر از ارواح خبیث

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۰۰ ، ۲۰:۳۷
مریم بانو

 

از همه مردم دنیا بیزارم
و همین طور خودم
از همه آدم‌های دنیا بدم میاد و همینطور از خودم
تنها کسی که در این محدوده ی بزرگ قرار نمیگیره دخترکه
هیچی نمی‌خوام. همه چیزی که میخواهم دیدم شادی دخترکه . دیدم برق چشماشه
خودمم جزو همون ٱدمهای دنیا هستم. خودمم در دسته همون هایی هستم که ازشون بیزارم
تنها دخترکه که خارج از این محدوده است.
و تمام تلاش های من در جهت شادی این دختره

نوجوان بودم و تحصیل تا دکترای فیزیک دقیقا یک رویای دست نیافتنی بود برام. اینکه میگم دست نیافتنی یعنی واقعن دست نیافتنی
در حد اینکه مسافر ماه و مریخ باشم.
فکر میکردم به این رویای دست نیافتنی دور
و فکر میکردم این رویا آنقدر بزرگه که اگر من بر فرض محل روزی بهش برسم خوشبخت ترین انسان روی کره زمین خواهم بود. 

حالا من بهش رسیدم به این رویای بزرگ نوجوانی ام. اما خوشبخت ترین که هیچی حتی خوشبخت معمولی هم نیستم
واسم خوشبختی نیاورد

هیچی واسم خوشبختی نیاورد
و این احساس نکبت بد درونم
رسیدن به رویای دست نیافتنی دوران نوجوانی هم التیامی برام نبود
تا مشغول کار و فعالیت هستم مشغولم به روزمرگی ها
لحظه ای که فارغ از این روزمرگی ها میشم نگاه که به خودم میکنم میبینم که چقدر هیچی هستم
چقدر زندگی بیخودی دارم
چقدر درونم غوغاست و جنگ جهانی
مینویسم که شاید نوشتن ....
نمیدونم نوشتن چیکار میتونه بکنه
ولی این تنها راه حرف زدن با هیچکسه
توانایی مدیریت این اوضاع رو ندارم
کم میارم یهو
نگاه میکنم میبینم دختر خاله ی دیپلمه ی بیکارم که الان ۲۰ سالشه و ۶ ماهه حامله است انگار خیلی از من شادتره خیلی پر انرژی تره
وقتی میبینمش حس میکنم این دختر ۲۰ ساله بدون هیچ موفقیت چشمگیری تو زندگیش
اما انگار از من خیلی جلوتره از من خیلی حالش خوب تره
و حال بد من
می‌خوام کارای خوب کنم می‌خوام اتفاقات خوب برا زندگیم رقم بزنم و میبینم نمیتونم
دلم یه جزیره خالی از سکنه میخواد فقط من و دخترک
 از همه آدم‌های دنیا بیزارم
از همه آدم‌های دنیا بیزارم
از همه آدم‌های دنیا بیزارم....
من درد دارم تو نمیفهمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۰۰ ، ۰۱:۰۵
مریم بانو

میگم که این همه از کرونا بد گفتید

والا کرونا خوبه

دانشگاه ها رو مجازی کرد کلی از هزینه رفت و آمد کم شد

کلاس ها مجازی شد همایش ها وبینارها مجازی شد و من تونستم بشینم تو خونه و تو وبینار هم شرکت کنم

درحالیکه قبلن باید کلی مسیر میرفتم تهران یا جاهای دیگه

حالا میشینم پشت سیستم و لاگین میکنم رااااااحت

کلی کار جدید ایجاد شد

 

کلی فرهنگ برگزاری کلاس های مجازی رشد کرد و این عالیه این یه جهش در دنیای علمه

دیگه براتون بگم اینکه درس بچه ها ضعیف شد و نیاز به معلم خصوصی زیاد و من بازم سود کردم

دنیای ارتباطات بسیار گسترده شد و برطرف کردن نیازها به وسیله دنیای مجازی دیگه حالا یه راه کاملا کاربردی شده

ممنون از چین ممنون از کرونا واسه بودنش :)

 

کرونا لطفن بمووووون نرووووووو کرونا نرووووووو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۰ ، ۲۰:۲۸
مریم بانو

چرا از دوسط تابستون یکهوووووووووووووو افتادیم وسط زمستون

واقعن برام سواله جدی

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۰۰ ، ۲۰:۰۷
مریم بانو

از وقتی تصمیم برای مهاجرت گرفتم احساس می کنم مهاجرین کشورم رو دوست دارم laugh

یعنی حقیقتن فکر میکنم که بااااااید مهاجرین کشورم رو دوست داشته باشمdevil

افغانستانی ها پاکسانی ها عراقی ها و ... frown

که از هرچی بدی از همون دست پس میگیری باشه و ساکنین کشور مقصد مرا دوست داشته باشندlaugh

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۰۰ ، ۰۰:۵۲
مریم بانو

وقتی که ۶۷ یادم میره. مشخصه به پایان رسیده وقتیکه آغاز یادم نمیمونه

.................

امروز ۳شنبه نوشت، کاملترین چیزی‌ک میشه گفت:

-ما که الان غریبه ایم، چرا هنوز برات مهمم؟
+چون آدما یه بخشی از روحشون رو کنار کسایی که قبلا دوستش داشتن جا میذارن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۰۰ ، ۱۲:۳۶
مریم بانو

وقتی بهش فکر میکنم خیلی میترسم

به رفتن

به مامان

به بابا ...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۰۰ ، ۱۱:۴۹
مریم بانو

نوشته شده پنج شنبه شب:

رفتم طلافروشی
میخاستم ی مقداری از طلاهام بفروشم
درواقع چیز زیادی هم ندارم
وقتی داشت نگین های گردنبدم رو درمیاورد بغض کردم
و یه عالمه فکر میچرخه تو سرم

ینی من دارم کار درستی میکنم؟
سوالی ک مدام از خودم میپرسم
ینی کار درستیه؟

هرچیزی ی قیمتی داره، همیشه برای ب دست اوردن ی چیزی باید چیز دیگه ای رو فدا کرد، پول، زمان، حتی گاهی خود آدمها رو

من واسه مهاجرت دارم چی فدا میکنم؟ 
دارم چه بهایی واسش میدم؟
پول
زمان
و‌ اگر شکست بخورم چی از دست دادم: پول، زمان
ارزشش داره؟؟
و‌ اگر موفق بشم چه بهایی داره دیکه غیر از پول و زمان؟
دوری از خانواده
افسردگی پدر و مادرم
افسردگی دخترک ب خاطر وابسته بودنش ب پدر و‌ مادرم

می ارزه ب اذیت شدن روحی روانی یک خانواده؟
ای خدا
نمیدونم
دارم میرم جلو اما نمیدونم و میترسم
و نگرانم
نگران مامان بابا
اگر موفق نشم که خب پول زیاد و زمان رو از دست دادم و برمیگردم
اگر موفق بشم باید ی کاری کنم زود بتونم مامان بابام بیارم
پس باید اونجا پول داشته باشم
پس باید حتمن و حتمن با فاند برم
ای خدا نمیدونم دارم کار درستی میکنم؟
......................
سوال امروز:
فنلاند ک خوبه چرا انقدر سرده 🥶🥶🥶
چند روزه دارم رصدش میکنم دمای هلسینکی بالای ۱۳ نرفتع انصافن
اخه تو ک انقدر خوبی چرا انقدر سردی
من حس میکنم برم فنلاند از سرما میمیرم
بعد برا تفریح مردم فنلاند کجاها‌ میرن؟ بیرون گردش و پیک نیک ک نمیتونن برن، پارک ک نمیتونن برن، فقط کافه و‌ کاباره میرن؟ 🤔🤔
وقتی انقدر سرده پس اصولن مردم همیشه یا تو‌خونه هستن یا سرکار پس چه جور شادن؟ 🤔🤔
اینا ک انقدر همیشه سردشونه وقت شاد بودن ندارن😬🥶🥶
اصن مگه میشه ادم کشورش رسما همیشه زمستون باشه و تازه شاد هم باشه
عمرن
اصولن باید همیشه مریض باشن سرماخورده و آنفلونزا گرفته
من عاشق تابستونم
فکر میکنم فنلاند برم از سرما میمیرم🥶🥶🥶

...................

شنبه:

رفتیم آتیه یه حس خوشحالی توام با نگرانی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۰۰ ، ۰۹:۳۹
مریم بانو

دانلود آهنگ جدید