روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

پیام های کوتاه
  • ۱۰ مرداد ۹۹ , ۰۰:۴۵
    حالت
  • ۳۱ تیر ۹۹ , ۰۱:۲۷
    حتی
  • ۱۵ خرداد ۹۹ , ۲۰:۳۷
    ...
  • ۲۹ آذر ۹۸ , ۱۴:۳۶
    دل2
  • ۲۷ آذر ۹۸ , ۰۱:۱۰
    شعر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

کاش علی اینجا بود
یا... نمیدونم
بهتر که نیست.
کاش بود، که تنها نبودم
بهتر نیست، چون حوصله غرغر ندارم. و سختی اش بخاطر من رو نمیخام. و این حس بد ولم نمیکنه که اجاره خونه اینجا رو من گذاشتم رو دوش علی و تمام هزینه اینجا و کرایه و ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۰۶
مریم بانو

اووووف مائده جون بعد دوهفته برگشته. چ داره دلبری میکنه حالا

برو برو فالوش کن از دست میدی دلبری هاشوااااا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۲۱
مریم بانو

اینم مینویسم دلت واشه. مال دیروز بود:
بعضیا هستن آدم شک میکنه که اینا خودشون تنها هم باشن جلو خودشون پاشون دراز نمیکنن. یا حتی شاید جلو خودشون نخوابن یا جلو خودشونم نمیگوزن والا
این دسته ادماخودشونم خودشونو سوسن خانوم صدا میزنن
انقدر که اینا فلان اند. والا ب چ دردی میخوره آدم نتونه جلو خودش پاشو دراز کنه
هان

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۷ ، ۰۱:۱۱
مریم بانو

اینکه من برنامه نویسی یاد بگیرم لازمه اش فقط ی چیزه: با برنامه نویسی دوست شم
حالا مشکل اینجاست ک نمیدونم چجوری باهاش دوست شم. لامصب خیلی چغره (چقره) راه نمیده هیچ جوره کثافط. کلا چراغ قرمزه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۷ ، ۰۱:۰۴
مریم بانو

...

لیلی بنشین خاطره ها را رو کن

لب وا کن و با واژه بزن جادو کن

لیلی تو بگو،حرف بزن،نوبت توست

بعد از من و جان کندن من نوبت توست

لیلی مگذار از دَم ِ خود دود شوم

لیلی مپسند این همه نابود شوم

لیلی بنشین، سینه و سر آوردم

مجنونم و خونابِ جگر آوردم

مجنونم و خون در دهنم می رقصد

دستان جنون در دهنم می رقصد

مجنون تو هستم که فقط گوش کنی

بگذاری ام و باز فراموش کنی

دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست

یک عاشق ِ این گونه از این دست کجاست

تا اخم کنی دست به خنجر بزند

پلکی بزنی به سیم آخر یزند

تا بغض کنی،درهم و بیچاره شود

تا آه کِشی،بندِ دلش پاره شود

ای شعله به تن،خواهرِ نمرود بگو

دیوانه تر از من چه کسی بود،بگو

آتش بزن این قافیه ها سوختنی ست

این شعر ِ پُر از داغ ِ تو آتش زدنی ست

ابیاتِ روانی شده را دور بریز

این دردِ جهانی شده را دور بریز

من را بگذار عشق زمین گیر کند

این زخم سراسیمه مرا پیر کند

این پِچ پِچ ِ ها چیست،رهایم بکنید

مردم خبری نیست،رهایم بکنید

من را بگذارید که پامال شود

بازیچه ی اطفالِ کهنسال شود

من را بگذارید به پایان برسد

شاید لَت و پارَم به خیابان برسد

من را بگذارید بمیرد،به درَک

اصلا برود ایدز بگیرد،به درَک

من شاهدِ نابودی دنیای منم

باید بروم دست به کاری بزنم

حرفت همه جا هست،چه باید بکنم

با این همه بن بست چه باید بکنم

لیلی تو ندیدی که چه با من کردند

مردم چه بلاها به سَرم آوردند

من عشق شدم،مرا نمی فهمیدند

در شهرِ خودم مرا نمی فهمیدند

این دغدغه را تاب نمی آوردند

گاهی همگی مسخره ام می کردند

بعد از تو به دنیای دلم خندیدند

مردم به سراپای دلم خندیدند

در وادیِ من چشم چرانی کردند

در صحن ِ حَرم تکه پرانی کردند

در خانه ی من عشق خدایی می کرد

بانوی هنر، هنرنمایی می کرد

من زیستنم قصه ی مردم شده است

یک تو، وسط زندگیم گم شده است

اوضاع خراب است،مراعات کنید

ته مانده ی آب است،مراعات کنید

از خاطره ها شکر گذارم، بروید

مالِ خودتان دار و ندارم، بروید

لیلی تو ندیدی که چه با من کردند

مردم چه بلاها به سرم آوردند

من از به جهان آمدنم دلگیرم

آماده کنید جوخه را، می میرم

در آینه یک مردِ شکسته ست هنوز

مرد است که از پا ننشسته ست هنوز

یک مرد که از چشم تو افتاد شکست

مرد است ولی خانه ات آباد، شکست

در جاده ی خود یک سگِ پاسوخته بود

لب بر لب و دندان به زبان دوخته بود

بر مسندِ آوار اگر جغد منم

باید که در این فاجعه پرپر بزنم

اما اگر این جغد به جایی برسد

دیوانه اگر به کدخدایی برسد

ته مانده ی یک مرد اگر برگردد

صادق،سگ ولگرد اگر برگردد

معشوق اگر زهر مهیا بکند

داوود نباشد که دری وا بکند

این خاطره ی پیر به هم می ریزد

آرامش تصویر به هم می ریزد

ای روح مرا تا به کجا می بری ام

دیوانه ی این سرابِ خاکستری ام

می سوزم و می میرم و جان می گیرم

با این همه هر بار زبان می گیرم

در خانه ی من پنجره ها می میرند

بر زیر و بم باغ، قلم می گیرند

این پنجره تصویر خیالی دارد

در خانه ی من مرگ توالی دارد

در خانه ی من سقف فرو ریختنی ست

آغاز نکن،این اَلَک آویختنی ست

بعد از تو جهانِ دگری ساخته ام

آتش به دهانِ خانه انداخته ام

بعد از تو خدا خانه نشینم نکند

دستانِ دعا بدتر از اینم نکند

من پای بدی های خودم می مانم

من پای بدی های تو هم می مانم

لیلی تو ندیدی که چه با من کردند

مردم چه بلاها به سرم آوردند

آواره ی آن چشم ِ سیاهت شده ام

بیچاره ی آن طرز نگاهت شده ام

هر بار مرا می نگری می میرم

از کوچه ی ما می گذری، می میرم

سوسو بزنی، شهر چراغان شده است

چرخی بزنی،آینه بندان شده است

لب باز کنی،آتشی افروخته ای

حرفی بزنی،دهکده را سوخته ای

بد نیست شبی سر به جنونم بزنی

گاهی سَرکی به آسمانم بزنی

من را به گناهِ بی گناهی کشتی

بانوی شکار، اشتباهی کشتی

بانوی شکار،دست کم می گیری

من جان دهم آهسته تو هم می میری

از مرگِ تو جز درد مگر می ماند

جز واژه ی برگرد مگر می ماند

این ها همه کم لطفی ِ دنیاست عزیز

این شهر مرا با تو نمی خواست عزیز

دیوانه ام،از دست خودم سیر شدم

با هر کسِ همنام ِ تو درگیر شدم

ای تُف به جهانِ تا ابد غم بودن

ای مرگ بر این ساعتِ بی هم بودن

یادش همه جا هست،خودش نوش ِ شما

ای ننگ بر و مرگ بر آغوش شما

شمشیر بر آن دست که بر گردنش است

لعنت به تنی که در کنار تنش است

دست از شب و روز گریه بردار گلم

با پای خودم می روم این بار گلم


علیرضا آذر

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۷ ، ۱۴:۱۸
مریم بانو
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۵ دی ۹۷ ، ۰۰:۵۰
مریم بانو

از بیرون میاد

بدوبدو میاد پایین همینجوری ک داره میاد بلند میگه ماماااااان بیا کارت دارم

میرم در و براش باز میکنم . میگم مگه تو نمیای میگه نه بیا

سرم رو میبرم جلو. گونه ی خیسم رو میبوسه و میگه : عشقمی

امروز تو سوالات سلامت روان ازم پرسیدن ب اینکه بمیری فکر میکنی یا روش های خودکشی؟

 نگاهم افتاد ب دخترک. گفتم نه آدم که بچه داشته باشه دیگه فکر نمیکنه بمیره. 

 

چون بعدش چی میشه. بعدش اگر بمیره. ی بچه بی مادر. بعد چقدر غصه بخوره. چقدر گریه کنه . شبا دلش تنگ میشه برام. شبا.....

بچه کوچیک کسیو نداره ک تکیه کنه بهش یه ریز اشک بریزه بگه مامانم مرد...

و اون دست بکشه لای موهاش

پس خیال یه مادر راحت نیست. که بره بمیره

تا وقتی یکی باشه که بشه رو شونه اش تکیه کرد. واقعی تکیه کرد یه ریز اشک ریخت. بعد دستی باشه ک بره لای موهاشو و دستشو بگیره و اشکاشو پاک کنه . و شب تو بغلش بگیردش و سفت فشارش بده و همیشگی باشه. و قلب آدم باشه و آدم قلبش باشه

اون موقعست که خیال یه مامان راحت میشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۷ ، ۲۳:۵۹
مریم بانو

برای بررسی شپش با دخترک رفتیم مرکز بهداشت
گفت پرونده ات ناقصه باید تکمیلش هم بکنیم. ک تقریبا 1 ساعت و نیم طول کشید
یه مشت سوال پرسید و یه مشت دروغ تحویل گرفت
سابقه سقط داشتی؟ نه
سابقه بارداری ب جز این بچه ات؟ نه
شادی؟ بله
تو بحث با همسرت فحش توهین تحقیر ناسزا هست؟ نه
رابطه جنسیتون خوبه؟ بله
..........
سوال من؟ تو دعوا مگه فحش دادن عادی نیست؟؟؟
شما تو دعواهاتون چکار میکنید پس؟؟؟

..............

یادم رفت نوشت:

54 وزن

159 قد

دو کیلو چاق شدم. و چرا همیشه من فکر میکردم 157 هستم؟؟؟؟ 😉😉

...................

هنوز هردومون شپش دارم. مردم از بس لباس شستم 😢😢

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۷ ، ۱۶:۲۱
مریم بانو

یه پیجی رو تو اینستا دنبال میکردم fancy یه موقع هایی خیلی صریح بی پرده مینوشت. واقعیت خودش رو. مثلا چند وقت پیش نوشته بود: کاش تو خارج زندگی میکردم که میتونستم برم با هر خانمی که بخام بدون اینکه رابطه عاطفی داشته باشم یا مسئولیت و تعهد. در قبال پول سکس داشته باشم. بعد براش کلی کامنت داده بودن که تو همین ایران خودمون هست و .....

اونم جواب داده بود: آره هست اتفاقا پاتوق هاشونم بلدم و رفتم ببینم چه خبره ولی چندتا مشکل داشت یکی اینکه خیلی گرون میگرند (خخخخخخخخخخخخ) برای 3 ساعت قیمت 800 هزار تومن. دو اینکه نگران مسائل بهداشتی ام سه اینکه مکان ندارم

منم فکر میکنم اتفاقا بدم نیستا تیندر. سکس بدون وابستگی و تعهد. بدون هیچ نشانه ای و شناختی فقط یه شب ببینیش و تمام.

ولی یه چیز مهمی که همون آقا به عنوان نکته آخرش بیان کرده بود این بود که این چیزا حتی اگرم باشه جسم رو سیراب میکنه ولی روح همچنان تشنه است و تقلا میکنه. و نتیجه اش این میشه که هرچندبار هم یه سکس خوب یه شبه با کسی که اصلا نشناسدش داشته باشه . بازم تمایلش تموم نمیشه چون روحش ارضا نشده . و همش به دنبال سکس بیشتره یا افراد دیگه درحالیکه واقعیت چیز دیگه ایه. میگفت واقعیت اینکه اگر تو یه رابطه ای باشه که روحش رو ارضا کنه سکس تو همچین رابطه ای هست که ارگاسمش واقعیه  و آدمو آروم میکنه... ، دیگه هیچ مدلی نه ارگاسمش واقعیه نه آدمو آروم میکنه..... فقط یه مسکن موقته.

فکر میکنم که راست میگفت

ولی این همه دست و پا زدن برای نرفتن به جایی که نباید رفت.... زمان گرد فراموشی میپاشه رو همه چیز. زمان این معجون معجزه گر


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۷ ، ۱۵:۱۲
مریم بانو

در نقش یک خانم فیزیکدان گند زدم در حد لالیگا
خواستم اسباب بازی های دختری رو ضدعفونی کنم. شنیده بودم باید بجوشونم. اسباب بازی ب همراه مداد رنگی و مداد شمعی ریختم تو قابلمه گذاشتم رو گاز
آب جوش اومد
مداد شمعی ها آب شد

 

الان باید حالا چند ساعت بشینم با اسکاچ بشورم تازه بازم مثل اولش نمیشه...

 

--------------------------------
1 ساعت بعد:
خیلی ناراحتم. بیشتر قطعات هزارسازه ای ک تازه براش خریده بودم ب گا رفت.
 
---------------------------------------------
دو ساعت بعد:
برای ی خرده کمتر شدن ناراحتی بلای سر اسباب بازی ها. فیلم میبینیییم . از نوع Exam. یه فیلم عالی و فوق العاده بود دقیقا از اینایی ک دوست دارم. من خیلی خوشم اومد. مخصوصا اینکه مثل فیلمهایی سری مکعب اخرش خرتوخر نبود و پایان مشخص داشت.ببینید حتما
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۷ ، ۲۲:۳۸
مریم بانو

دانلود آهنگ جدید