گاو 4 تا دل داره. شما چندتا داری؟
وقتی یه چیزی مینویسم و پاک میشه
جزو بدترین لحظات وب نویسیه
خونه مادر هستیم همه از تو سالن میخندن. و دارن میگن نه عزیزم نه
نگاه میکنم مخاطب همه دخترکه
دخترک برای تعریف از خودش ب همه گفته من مثل گاو غذا میخورم
بهشون گفتم بابا این خوبه بگید آفرین.
و دوباره خنده ی جمع
یکساعت بعد گریه دخترک و ی پسر
پسر ب شدت عصبانی صورتش قرمز شده
داستان: این پسرها دخترک را بازی نمیدادند دخترک میخواسته ی حرفی بزنه ک اوتا خوشحال شوند و بازی راهش بدن به پسره میگه تو مثل گاو میخوری. و پسره خیلی ناراحت شده و بهش برخورده
عصبانی پسر و گریه مظلومانه ی دخترک
مشخصه حال نوشتن ندارم😐 چشمام کور شد از بس همه چیو تو این صفحه کوچولو تایپ کردم😡😠😤
..................
امشب گریه کرد الکی . رفتیم پارک چندتا گل چید گلاش ظریف بودن گلبرگهاش ریخت گریه میکرد که گل هام کم شده. گفتم با گریه نگو
منظورش این بود ک اجازه بدم دوباره گل بچینه
بازم گریه کرد : گلهام کم شده
زدم تو گوشش😤😟
دستش رو گذاشت رو صورتش رفت زیر صندلی پارک گریه میکرد. دستش رو از رولپش برنمیداشت...