روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

پیام های کوتاه
  • ۱۰ مرداد ۹۹ , ۰۰:۴۵
    حالت
  • ۳۱ تیر ۹۹ , ۰۱:۲۷
    حتی
  • ۱۵ خرداد ۹۹ , ۲۰:۳۷
    ...
  • ۲۹ آذر ۹۸ , ۱۴:۳۶
    دل2
  • ۲۷ آذر ۹۸ , ۰۱:۱۰
    شعر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

FORCE

شنبه, ۱۲ فروردين ۱۴۰۲، ۰۲:۱۸ ب.ظ

مریم

اول باید بپذیری تو عاشقشی

که چی هی مقاومت که نه معمولیه برام معمولیه برام

دیدی معمولی نیست

میگی همه چیز عادیه اما نیست، دلت آشوبه و به روی خودت نمیاری، بی قراری و میندازی گردن کارایی که داری، میخای خودت مشغول کنی با هزارتا چیز اما باز فکرت ازش پره. یه پیام میده اینستا میری بهش فحش میدی اما همون ی پیامش برای چند ساعت آروم نگه ت میداره، خیالت راحت میشه که هست

دوسش داری خیلی ام دوسش داری

انقدر که اگر بیاد حرف بزنه واسه تمام دلخوری هایی که داری معذرت خواهی کنه، با اینکه میگی نمیبخشیش... اما ... میبخشیش

و واقعیت اینکه همین الانم بخشیدیش، فقط دلخوری

یه جایی، یه قسمتی از قلبت داره میگه که ماهی حق داشته

  • اگر حق داشته چرا برام خاطره ساخت چرا برام رویا بافت؟

دومی که می خوام بگم جواب همین سواله : چون دوستت داره اونم چون آدمیزاده، فوق بشری ک نیست

اونم رویا بافت و خاطره درست کرد اما اونم تو دلش یه جایی هی بهش نهیب زد هی پسر این زن شوهر داره

با همه این حرفا شاید می خواسته خودشو آروم کنه شاید می خواسته ببینه میتونه جدا بشه یا نه، شاید می خواسته دخترای دیگه رو جذب کنه با همون قدرتی که خودش ازش حرف میزنه که میخواسته ثابت کنه

اما هرچی که هست میدونم این نیست که اونا رو بیشتر از تو می خواسته، این نیست عزیزترینم

تو جایگزین اونا نبودی

اونا یه مسکن موقت بودن براش

با همه این چیزا، ماهی حق داشته چون تو رابطه رو بردی جلو درحالیکه شوهر داشتی بچه داشتی و اون تنها

چه توقعی داری

باید مثلا به پای تو بمونه؟

تا کی؟

که چی بشه مثلا؟

دنبال چی هستی تهش؟

سوم :مریم، همینجور بزار بمونه

تو میخوای برگردی، اونم میخواد برگرده

اما نزار

تو مجبوری

بزار بلاک بمونه

میره دنبال زندگیش، و شاید بدون حضور تو خیلی خوشبخت تر بشه، خیلی شادتر

اینو نمیخوای:

  • آره

اینجوری نگو آره دلم یه جوری میشه (حسی که نمیتونم کلمه ی معادلش رو پیدا کنم)

  • آخه اون تنهاست، نمیتونم تنهاش بزارم، باید حواسم بهش باشه، مراقبش باشم

مریم تو مامانش نیستی که مراقبش باشی، خدای اونم بزرگه، بزار تنها باشه شاید مسیر درست خودشو پیدا کرد، نگران نباش اون بلده چه جور از پس بحران ها بربیاد دیگه یاد گرفته

  • اما تنهایی ... نگرانشم خیلی نگرانشم

چاره ای نیست دخترجون... راهی دیگه ای غیر این نیست...

هرچی بهش نزدیکتر باشی دورشدن سخت تره. اصن مگه تو خودت منتظر دفاعش نبودی؟ مگه قرار نذاشتی با خودت که مقاله اش بده و دفاع کنه و تموم

  • آره

عزیزجان دوباره اینجوری گفتی "آره" ... زیاد فرقی نداره الان تموم بشه یا بعد دفاعش. حتی یک روز طولانی تر میشه یک روز سخت تر. اون از پسش برمیاد، آره سخته، خیلی سخته ولی باید رهاش کنی و چاره ای نداری

  • خیلی نگرانشم، کاش می تونستم کمکش کنم

کمک کردنت اینکه حواست باشه پیام ندی بهش، اینجا چیزی ننویسی بخونه لیز بخوره پیشت،

مریم بزار بره پی زندگیش

اون نمیتونه کنار تو بمونه

این رابطه غلطه، شما برای هم نیستید، کاری نکن تحریکش کنی به پیام دادن، مریم تو نزاربرگرده اگر خواست

  • نمیتونم

میتونی مریم جان ترخدا نزار برگرده، به خاطر خودش، اون با تو هیچ آینده ای نداره، مگه دوسش نداری؟ واسه همین حس ارزشمند دوست داشتن نزار برگرده تورخدا مریم

  • نباشه... من دق میکنم... میمیرم...

میدونم... باید اینو بپذیری تو یه دختر مجرد نیستی، اما اون مجرده........ به خاطر خودش نزار برگرده، خواهش میکنم.

ببین من همیشه هستم، هروقت دلت گرفت بیا حرف میزنیم بیا به من بگو

  • تو برا منی، اما کی مواظب ماهی باشه؟

باز اینو گفتی، حرفای تکراری نزن، اونم بلاخره مسیرش پیدا میکنه، شاید یه دختری هم پیدا کنه خیلی از تو بهتر خخخخخخخ

من هستم، هروقت خواستی

درضمن انقدر چکش کن، چت ها رو هم نخون همش، مریضی خودتو عذاب میدی!!

یادت نره رهاش کن به خاطر خودش، تو مجبوری میفهمی مجبوری عزیزکم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۰۱/۱۲
مریم بانو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

دانلود آهنگ جدید