زر نزن
رانندگی می کنم
رادیو روشنه یه آهنگ از این شیش هشتیا داره میخونه با مضامین عاشقانه ی شادی آور
هوا خیلی بی اندازه کثیفه
نم بارون میزنه. انقدر هوا کثیفه که با نم بارون شیشه جلوی ماشین تیره میشه
یه لحظه میرم تو فکر چه آهنگ شادی. چقدر پیر شدم انگار
هی سوال جواب می کنم با خودم که طبق فلان و فلان 33 سالگی سن پیری نیست جوانیست. بعد به خودم میگم ولی من که پیرم
بعد به خودم میگم اما من یه دختر دارم که تازه 7 سالشه. بعد جواب میدم خب باشه چ ربطی داره. بعد باز به خودم میگم ولی تو کلی زندگی جلو روته کلی آینده پیش پاته. بعد جواب میدم به خودم: زر نزن
و اون خودی که در حال زر زدن بود متوقف میشه.
..............................................................................................................................................
یک ماه قبل:
میرم پمپ بنزین . یکی میپیچه جلوم هم ردیف منه فقط تو لاین دیگری. میگم: قهرمان شدی؟ میگه: نابغه باکم این وره. میگم: باک منم همون طرف بود تو اگر میخاستی از اول همون طرف می رفتی نه اینکه تغییر مسیر بدی . میخنده پوزخند میزنه شیشه رو میده بالا.
دلم میخاد از ماشین پیاده بشم و بکشمش
هنوز تو صف هستید دستم میزارم زیر چونه ام و زل میزنم بهش اول نمیفهمه بعد میفهمه میگه: چیه میخاره.
هیچی نمیگم
موقع بنزین میشه بازم دارم نگاش می کنم باز میگه چیه میخاره. اگر میخاره بخارونم
مسیول پمپ بنزین برام بنزین میزنه
میگم مال تو بیشتر می خاره. علامت فاک نشونش میدم . میگه: بکن تو کونت
میگم: میکنم تو کون تو و ننه بابات.
بنزین زده میشه حرکت میکنم هنگام حرکت شیشه ام میدم پایین و هرچی فحش س و ش داره نصیبش می کنم و گاز میدم میرم
چقدر دوست داشتم میکشتمش
...........................................................................................................................................
چقدر پر از خشونتم عجیبه و در عین حال عادی. عجیبه چون هیچ وقت اینجور نبودم انقدر لبالب از خشم نبودم و عادیه چون این منم دیگه چون دنیا خیلی کثافطع