آمادای
جمعه, ۹ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۱:۳۵ ق.ظ
رفتم آمادای
با وجود استرس و نگرانی ای که پیش اومد اما بهم خوش گذشت. خوشحال بودم از دیدن دوباره اش.
رفتم آبشار وقت داشتم فقط به اندازه خوردن یه کیک و یه بستنی نشستم روبروی آبشار و حظ کردم. یه انرژی خوبی بهم میداد دوست داشتم کلی بمونم و نفس بکشم. کلی بهم انرژی داد همون یه ربع شنیدن صدای آب و باد و قطرات بارون مخصوصا تو این موقعیت بی اندازه خلوت فقط صدای طبیعت بود که شنیده میشد
بارون گرفت بعد شد تگرگ کلی خندیدم و کیف کردم
درسته آمادای برام یادآوری خاطرات تلخی هم هست. اما من تو همین شهر مستقل زندگی کردن رو یادگرفتم. من این شهر کوچک زیبا را دوست دارم
۰۱/۰۲/۰۹