اعتدال
دارم فایل های لب تاب رو مرتب می کنم . یه فایل ورد پیدا میکنم که فکر میکنم برای یکسال قبل باشه احتمالا حدودا یکسال قبل نوشتمش یا کمتر:
خانومی رو میشناسم که با شوهرش قهر کرده. بعد از کلی دعوا. دفعات مختلف دعوا سر اینکه:
چرا مرد به خواهرش توجه کرده
چرا خواهرش مریض بوده بردتش بیمارستان
چرا برای خواهراش هدیه میخره
چرا اگر خواهراش کاری داشته باشند براشون انجام میده
چرا به مادرش محبت میکنه
چرا تو جمعی که خانمها هستند میخنده
چرا با خانمهای جمع زیاد حرف میزنه
چرا خانم همکارش باهاش تماس گرفته
چرا در مورد آب و هوا بیشتر از حد معمول با خانم همکارش حرف زدن
و……….
به خودم فکر میکنم
علی تمام این کارها رو میکنه و من تا حالا از هیچکدوم ناراحت نشدم. هیچ کدوم حتی یکبار هم سبب دعوامون نبوده.
فقط یه بار اوایل خیلی اوایل از فاطمه دختر خواهرش خیلی تعریف میکرد همش میگفت دوسش داره خیلی دختر خوبیه و …… و من هنوز فاطمه رو ندیده بودم و از فاطمه ای که ندیده بودم به شدت بدم میمومد. که بعد وقتی دیدمش دیگه اون حس از بین رفت و عادی شد برام
این تنها موردی بود که تو دلم از ارتباط یک خانم با علی که دخترخواهرش بود ناراحت شده بودم.
دیگه هیچ وقت از هیچی ناراحت نشدم. از تعریف کردن هاش از خانمهای دیگه از حرف زدن هاش با خانمهای دیگه با دخترهای فامیل از شوخی کردن هاش با خانم ها (لاس نمیزنه البته) . از توجهش به مادر و خواهراش. حتی یک بار یادم نمیاد ناراحتم کرده باشه این چیزا.
مطمین بودم از اینکه علی مال منه و این چیزا کوچکترین خللی به رابطه مون وارد نمیکنه. یه تفریح گذراست و اهمیت به خانواده
و انقدر همیشه بهش اعتماد داشتم و دارم که میندونم اینجور مسایل اصلن براش جدی نیست که بخواد منو آشفته کنه.
اما چی میشه که آدم آشفته میشه؟؟؟؟
چی شد که منجر شد به دعوای مفصلی بین اون خانم و شوهرش.
نمیدونم؛ اما :
شاید مطمین نیست که شوهرش همیشه مال خودش باشه
شاید همیشه ترس از دست دادنش رو داره و اینها رو نشونه مربوط به از دست دادنش میبینه
شاید حس میکنه اگر حواسش به این چیزا نباشه مرد ازش دور میشه یا بقیه میتونن تصاحبش کنن
شاید میترسه که بقیه به دستش بیارن و این از دستش بده
شاید میترسه محبت و توجه مرد رو از دست بده
شاید خیلی دوسش داره زیادی دوسش داره
شاید بهش اعتماد نداره و از شکست و پس زده شدن و کنار گذاشته شدن میترسه
من نمیدونم. ولی میدونم که اگر تو زندگی میخوای همه چیز خوب پیش بره رو خط اعتدال راه برو.
نه کسیو بیش از اندازه دوست داشته باش نه از کسی بی اندازه نفرت داشته باش.
اگر افراط و تفریط نداشته باشی تو امور مختلف تو همه چیز. بعد میتونی مسایل رو بهتر پیش ببری. دیگه از اتفاقای مختلف زیادی ناراحت یا زیادی خوشحال نمیشی
اعتدال تو دین تو مَحبت کردن به افراد تو خوشگذرونی کردن تو خرج کردن تو همه چیز
باید اعتدال رعایت کرد حتی تو دوست داشتن آدم ها