لبخند تو را به دنیا ندهم با عطر هوایت به رویا بروم
پنجشنبه, ۴ آذر ۱۴۰۰، ۱۱:۳۲ ق.ظ
از خواب بیدار میشم،
دیگه براش عادی شده، دیگه انگار پذیرفته این شرایطو
برای منی که همیشه رابطه جنسی رو جزو مهمترین ارکان زندگی میدیدم، حالا از آخرین باری که با علی سکس دونفره داشتیم یکسال میگذره
و آخرین باری که خودم مسیرش رفتم ۷ ماه پیش بود
دیگه هیچ وقت رخ نداد
تا امروز صبح فقط خواستم خالی بشم، حتی بدون هیچ لذتی فقط صرفا طی کردن این مسیر، فقط پیش بردن این فرایند بدون اینکه لذت ببرم، همین
بعدش یه حسرت نمیدونم یه ... یه چیزی که نمیدونم عمیقا غمگینم میکنه
به ما استراحت نیومده ب این نتیجه میرسم همون روزهایی که ۱۲ ساعت بیرون مشغول بدو بدو هستم بهترینه برام، خسته و بی اختیار خواب
میخزم لابلای موزیک های گوشیم
۰۰/۰۹/۰۴