opportunity
چند روزی بود که نبودی. سم زدیم خونه رو و تو خونه مادرت، منم بالا
به قول ماول مامانم نامزد بازی کردیم. فکر میکردم اینجور چقدر خوبه
واقعن هم خوب بود
این دیدارهای کم آدمو عزیزتر میکنه
قضیه اینه که فرض کن زن و مردی با هم هستند برای زندگی طولانی مدت و مثلا مرد هفته ای دو روز بیاد خونه پیش زن در این صورت زن فرصت رو غنیمت میشماره و اون روز بهترین لباس ها بهترین تیپ رو داره بهترین غذاهارو درست میکنه بهترین رفتار رو داره. و دقیقا مرد هم همین طور اون دو روز عطر میزنه پاکیزه است نظافت رو رعایت میکنه بسیار خوش اخلاق و مهربونه و...
چرا؟
خب این دو نفر میدونن که فرصت با هم بودنشون کمه و برای همین اینو غنیمت میشمارن که بهترین نوع ورژن خودشون باشند.
اما وقتی همین دو نفر همیشه و هر روز با هم باشند به مرور زمان این چیزا عادی میشه دیگه لباس پوشیدن و تیپ زدن و عطر و نظافت و .... همیشگی نیست چون تو مطمینی که زنت همیشه هست و زن مطمینه شوهرش همیشه هست. پس دیگه هیچکس خودشو به زحمت نمیندازه
پس زندگی مشترک به صورت دایم یه پروژه شکست خورده است. البته در 99 درصد موارد.
منظورم داشتن زندگی مشترک با شریک های متعدد در کوتاه مدت نیست. منظورم اینکه زیر یک سقف بودن گاهی اوقات خیلی چیزهای قشنگ رو خراب میکنه.
دوری لازمه ی احیا و ریکاوریه یه زندگیه
دوری لازمه تا بفهمی و یادت بیاد دلت چقدر داره برای پارتنرت تنگ میشه. و همیشه بودن پارنتر سرآغاز مشکلات زیادیه.
پس انگار زندگی هایی که دو شریک هم رو مدتی نمیبیندد که البته منظورم مدت زیاد نیست مثلا سالی یکبار همو ببینند خخخخخخخخخخخ مثلا هفته ای یک یا دو بار دو شریک با هم هستند به نظر میاد موفق تر باشند نسبت به زندگی های دایم کنار هم. مثلا مرد و زنی که بنا به شرایط کاری یا هر چیز دیگه ای مجبورند چند روزی رو از هم دور باشند این باعث بالا رفتن کیفیت رابطه شون میشه.
خب حالا بیا سراغ من
من تو این مدت تو این چند روز دلم برات تنگ شد. راستش همش یاد خوبی هات و مهربونی هات می افتادم و افسوس میخوردم که نیستی و دلم میخواست باشی
و امشب اومدی
هنوز حتی 6 ساعت نگذشته همو دیدیدم که اولین غرغرت رو زدی. چرا تو این ظرف نمک نیست؟؟؟؟ با لحن بد گفتی
منم ناراحت شدم. میدونی راستش توقع نداشتم بعد از 4 روز دوری همون شب اول اینطوری باهام حرف بزنی. باز همه چیز شروع شد . غرغر کردنا، دنبال مقصر تو همه چیز گشتن
که طبق معمول یا من یا دخترک یا خانواده من مقصریم. نمک تموم میشه من مقصرم. نون تموم میشه من مقصرم. گردو تموم میشه دخترک مقصره. میوه تموم میشه خانواده ام مقصرن.
نذاشتی 24 ساعت بگذره و بعد معایب بودنت نشون بدی. بدو ورود خراب میکنی. منی که بعد از 4 روز دلم برات تنگ شده و منتظرم یه فرصتی پیش بیاد بشینیم با هم به گپ زدن.
باز اومدی و بی توجه به از بین رفتن تمرکزم موقع درس خوندن تی وی روشن میکنی شبا. شب ها تنها فرصت ناب من برای مطالعه رو هم ازم میگیری.
ای وای ای خدا
راستش حالا که اومدی دارم میفهمم این چند روز که نبودی چه قدر خوب بود چقدر همه چیز آروم پیش میرفت چقدر بدون انرژی منفی بودیم. ای وای ای وای
چرا اینکارو میکنی آخه مرد
چرا این زندگیو خراب میکنی
ببین من تنها فرصت عالیم برای مطالعه همین شبهاست در سکوت و خواب دخترک. بعد بی توجه به من راحت تی وی روشن میکنی و تمرکز منو به طور مدام بهم میزنی. چرا آخه نمیفهمی من دارم زجر میکشم.
من نمیدونم چه جور اما تو زندگیم یاد گرفتم اگر مشکلی پیش اومد دنبال راه حل باشم نه مقصر. و باز تو اومدی تو خونه و گشتن دنبال مقصر تو کوچکترین اتفاقات . چرا آب کمه چرا برق زیاده چرا هوا گرمه چرا در دیزی بازه
چرا در دیزی بازه؟ چرا دم خر درازه؟ چرا در گنجه بازه؟ چرا بی بی بینمازه! دختر این پیرزنه چرا گرامافون می زنه! چرا آب تو تلمبه س، چرا گوشکوب قلمبه س؟
.............................................................
پی نوشت:
اگر کسیو دوست داری کاری کن که بودنت براش بهتر از نبودنت باشه
اگر کسیو دوست داری جوری باهاش باش و رفتار کن که بین بودن و نبودنت تفاوت وجود داشته باشه. جوری که وقتی میای و هستی طرف نگه کاش دیرتر میامد. کاش بازم نبود