Bayesian statistics
بعضی وقتها یه چیزایی برات مهم میشه
هرچند کوچیک باشه
بعضی وقتا سر چیزای کوچیک یهو متمرکز میشی یهو میتونن بهمت بریزن
که شاید انقدرا اهمیت نداشته باشه که حتی بهشون فکر کنی. ولی فکر میکنی
مهم اینجاست که میگی ؛شاید؛ اگر می گفتی قطعن مهم نیست شرایط فرق می کرد
مثل مادری که وقتی بچه اش دیر از مدرسه میاد تا دم قبر میبرتش و برش میگردونه
درحالیکه بچه رفته با دوستاش بستنی بخوره و زود برمیگرده
اما به چیزی که فکر میکنم اینکه حتما قبلن اون مامانه شواهدی دیده که حالا میترسه و نگران دیر کردن بچه اش هست
مثلا شاید بچه همسایه شون رو سال گذشته دزدیده باشن یا شاید بچه فامیلشون راه گم کرده باشه
حالا وقتی یکی این مدل مشاهداتش زیاد میشه پس طبیعیه که به این چیزا هم فکر کنه حتی باوجود اینکه احتمالش خیلی کم باشه
پس شاید اینجا خودشو نشون میده یعنی با توجه به مشاهدات احتمالات میاد وسط که میتونه بد یا خوب باشه.
مثلا اگر اون مادر هیچ چیز منفی ای ندیده بود درواقع هیچ مشاهده ای از تصادف و دزدی نداشته بود . این فکر هیچ وقت در ذهنش به وجود نمیامد که شاید بچه ام رو دزدیده باشن یا تصادف کرده باشه. پس این افکار میتونه ناشی از مشاهدات و تجربه باشه که به دست میان
پس من نباید خودم رو سرزنش کنم
چون اگر چیزی نگرانم کنه مثل همون دیر اومدن یه بچه پس یه چیزی یه مشاهده ای پشتش بوده که حالا نگران شدم پس تو حق داری و این طبیعیه
و نگرانی ام میشه ناشی از مشاهدات مختلف پیشین
میشه آمار بیزین
تو آمار بیزی میگن احتمال رخ دادن یه نتیجه ای به فرضیات ما از اون نتیجه مربوطه . یعنی فرضیات ما میتونه روی احتمال اثر بزاره
حالا چرا فرضیات ما روی احتمال اثر میزاره؟
چون فرضیات ما براساس یه سری مشاهدات به دست اومده. و الکی و چرت و پرت نیست
اینجور درواقع اطلاعات prior منجر به نتایج posterior میشه و این نتایج درواقع حکم اطلاعات prior برای مراحل بعدی داره
حالا آمار بیزی رو خوب فهمیدم :)) خخخخخخ