روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

پیام های کوتاه
  • ۱۰ مرداد ۹۹ , ۰۰:۴۵
    حالت
  • ۳۱ تیر ۹۹ , ۰۱:۲۷
    حتی
  • ۱۵ خرداد ۹۹ , ۲۰:۳۷
    ...
  • ۲۹ آذر ۹۸ , ۱۴:۳۶
    دل2
  • ۲۷ آذر ۹۸ , ۰۱:۱۰
    شعر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

گل

چهارشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۹، ۰۳:۰۲ ق.ظ

زدم تو کار گل یهو فکرش افتاد ب سرم بی فکر نبود البته یه نقشه هایی کشیده بودم که به علی میگم بریم روز بازار بفروشیم

درواقع فکر میکردم بتونم علی  راضی کنم برای این کار فکر میکردم چقدر سود کنیم

گروه زدم اطلاع رسانی کردم به فامیلا دوستا گفتم همه رو عضو گروه کردم

نشد اون طور ک فکر میکردم

حالا احساس شکست میکنم و جریت پذیرشش ندارم جریت قبول کردنش ندارم. جریت اینو ندارم که بقیه بفهمن شکست خوردم

دوست دارم بقیه فکر کنن همه چیز خوبه

اما نمیشه

و من نگران اینم که یه جوری ضایع بشم. خیلی بده خلاصه

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۲/۲۷
مریم بانو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

دانلود آهنگ جدید