sad
دیشب نوشت:
سلام
میدونی ناراحتم
ناراحتم از اینکه سر چیزای بیخود انقدر تحملت کمه. (مینویسم که بعداً یادت رفت نگی بیخود نبوده هیچ وقت: شیر آب ده بار. تموم شدن ادویه. داغ نکردن نان برای غذا. تموم شدن ظرف کوچیک عسل. بازنشدن درچسب. پیدانکردن وسایل شخصیت و… )
ناراحتم که وقتی ناراحتم میکنی از دلم درنمیاری
ناراحتم که خودت الکی الکی موجبات بدتر شدن رو فراهم میکنی و ناراحتم که هرچی میگم اینو بازم نمیفهمی
ناراحتم که دیروز حرفای زشتی زدم و عذرخواهی نکردم
ناراحتم که تو صددرصد مقصر بودی و عذرخواهی نکردی
ناراحتم که با اینکه یه دعوای آروم بود اما جلوی دخترک بود
ناراحتم که هرچی دلت میخاد میگی و ۱۰ دقیقه بعد انگار نه انگار. انگار که هیچی رخ نداده و از منم همین انتظارو داری.
میدونی از خیلی چیزا ناراحتم که میگم و میفهمی دیگه توان گفتن ندارم. دقیقاً همین چند روز پیش بود حتی به ده روزم نمیکشه که گفتم دعوا هست قبول اما بعد دعوا باید از دل طرف دربیاری
هیچی نگفتی. ناراحتم که این حرفا رو زدم بهت ولی اصلاً به خیالت نیست.
از خودم ناراحتم
از خودم ناراحتم که کنترلمو از دست دادم و فحش دادم آخه من آخه..!!!
از خودم خیلی ناراحتم که حس میکنم این رفتار و حرفا در شانم نبود
ناراحتم که بعد دیدن عصبانیت من خندیدی به جای اینکه باهام حرف بزنی به جای معذرت خواهی فقط خندیدی
از خودم ناراحتم که انقدر لجبازم که شب با اینکه میخواستم معذرت خواهی کنم اما این کارو نکردم.
خیلی از خودم ناراحتم واسه حرفام. خیلی ناراحتم که تو بعدش خندیدی
ناراحتم
…………………………..
امشب نوشت:
میدونی امروز داشتم فکر میکردم. داشتم فکر میکردم که یه چیزهای کوچیکی وجود داره تو زندگی که برا من خیلی ارزشمنده. همون چیزهای کوچک عمیق که اگر سرجاش نباشه خیلی منو غصه دار میکنه
داشتم فکر میکردم شاید تو زندگی تو هم چیزهای کوچیکی وجود داره که خیلی برات همه و اگر برآورده نشه عصبانیت میکنه. مثل چیزهای کوچیکی که دیشب داشتم بهش فکر میکردم که از نظر من چقدر بی اهمیته و چقدر تو رو میتونه عصبانی کنه یه چیز کوچیک
پس ما همدیگه رو خوب نمیشناسیم . تو از چیزهای کوچکی که برای من با اهمیته بیخبری
و من از چیزهای کوچکی که برای تو با اهمیته بیخبر
و برای همین رفتارمون طوریه که طرف مقابل برامون مهم نیست. درواقع نمیدونیم که اون طرف مقابل که سر ی چیز کوچیک عصبانی شده حتماً براش خیلی مهم بوده که من این مهمی رو نمیتونستم درک کنم
و متقابلا
فکر می کنم این چیزا تو زندگی مشترک عادی باشه. درسته؟