تنها
دنبال عکسای اتلیه ای دخترک میگردم از یکسالگی به بعدش
هرچی میگردم تو پوشه ها نیست
سرچ کلی میکنم .jpg
عکس سالهای قبل از سال تقریبا 91 هست سفرها عیدها عروسی ها
همه عکسی هست غیر عکس دخترک
خندم میگیره "عههه اینارم اورد خخخ"
ازش میگذرم. دنبال عکسای دخترکم
هارد رو سرچ میکنم. بازهم "عههه اینا" رو میاره
عکس دخترک نیست
لب تاب سرچ میکنم بازهم "عهههه اینا" رو میاره
بازهم عکس دخترک نیست و پیدا نشد
وسوسه میشم شانسی چندتایی از "اینا" رو باز میکنم
یه حس عجیبیه نمیتونم بگم چیه. یه حسیه ک اولش میخندم کلی "چه مزخرفاتی ببین ترخدا"
بعدش به یه عدم هماهنگی میرسم "اون واقعا همین آدمه" . انگار که باورم نشه
بعدش تو زمان گذرمیکنم میام جلوتر. خب تا الان خیلی چیزا فرق کرده دیلیت شده یا کریت شده این وسط
یهو یاد کامنت اون پسره درجواب ی دختر می افتم. واسه یه سوال که "بهترین جمله ای که شنیدی چی بوده؟ "
دختره ی چیزی نوشته بود و ی پسر جوابشو داده بود گفته بود من جنس خودمونو میشناسم همه توزرد از اب درمیان
میرم کامنتم به سوال اون پست رو پاک میکنم.
خب مهم نیست. چیزای مهمتری واسه فکر کردن دارم
...................
عکسای دخترک پیدا نشد باید برم دوباره اتلیه ببینم داره عکسارو سیستمش یا نه. یعنی اگر عکسای دختر به اندازه ی نصف "اینا" مهم بود. یکم بیشتر مراقب بودم گم نشن
همه تو زرد نیستن
کلیت دادن اشتباه مرسوم ماهاست برای پنهان کردن فقط خودمونه
یه جای رابطه میرسی که نمیفهمی از کجا به اونجا رسیدی
جایی که اصن حتی توی بدترین تصوراتت هم نمی گنجه
بعد که صادقانه فک میکنی خیلی چیز رو میشه
هرکسی توی افکار خودش دنیای خودش رو میسازه، هر واژه توی دنیای هرکسی با واژه دنیای بقیه فرق داره
و این تفاوت واژه های علی الظاهر یکسانه که همه چیز رو عوض میکنه
امان از وقتی که واژه متفاوت عشق باشه