روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

پیام های کوتاه
  • ۱۰ مرداد ۹۹ , ۰۰:۴۵
    حالت
  • ۳۱ تیر ۹۹ , ۰۱:۲۷
    حتی
  • ۱۵ خرداد ۹۹ , ۲۰:۳۷
    ...
  • ۲۹ آذر ۹۸ , ۱۴:۳۶
    دل2
  • ۲۷ آذر ۹۸ , ۰۱:۱۰
    شعر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

مریم

جمعه, ۳ آبان ۱۳۹۸، ۱۲:۵۷ ق.ظ

هزاران چیز میاد واسه نوشتن و میره. میاد میره هی نمینویسم  مهم ها گم نشن لابلای شلوغی

یه موقع هایی بعضی از پست ها هستند ک وقتی مینویسمشون پیش خودم میگم انقدر مهمه ک نمیخام تا مدتها چیزی بیاد روش و قدیمیش کنه و از نظر بندازتش. اون پستها همیشه مهم میمونند فقط لابلای شلوغی گم میشن...

امشب دوست داشتم سلامی هم بکنیم ب خدا و ازش بپرسم هی حواست هست ب زندگی من یا نه؟ حالیته چی میگم ؟ نخند دهه . نه حالیت نیست😢

ناراحتم عصبانی ام از کی ؟ از خودت اره از خودت فقط . دوست دارم مسئولیت هیچی رو نپذیرم و بگم داری چیکار میکنی ک هرچی شد تو کردی ک الان داری چیکار میکنی با زندگی من. هی با تواما میشنوی یا کری؟؟؟😡😡😡😡

اره ناراحتم عصبانی و تو مقصری تو کردی😡😡😡😡

من برخلاف دستورات تو عمل میکنم. و تو برخلاف خواسته های من. لج میکنی با من؟؟؟ مگه بچه ای ؟؟  لج نکن باهام . باهام راه بیا .

خوشحالی داری بدی؟؟؟؟؟

 

عادی ام . فقط واسه اینکه عادت کردم. همین😐😐

میخواستم اون روانشناسه رو بنویسم ماجرای اون قلبه که میخ اخرو حتی در هم بیاری قلب فرو میریزه و ویران میشه. قلبی ک جای سالم روش نیست

چقدر نوشته های این پست میتونست طولانی تر باشه...

..................

بعدا نوشت :عجیب بود . چیزی ننوشته بودم واسه عنوان این پست یهو دستم رفت بی اراده تو قسمت عنوان. انگار یکی دستمو گرفت و تایپ کرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۸/۰۳
مریم بانو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

دانلود آهنگ جدید