من
جمعه, ۷ تیر ۱۳۹۸، ۰۵:۱۷ ب.ظ
بشینم بدی های خودمم بنویسم
منم خیلی بدم
بد حرف میزنم باهاش
خیلی داد میزنم
به نیازهاش توجهی ندارم
حوصله اشو اصلن ندارم
خیلی وقتا تحقیرش کردم تو جمع
هرکاری بلد نبود انجام بده زدم تو سرش
به حرفاش اهمیتی نمیدم
برام مهم نیسست چی میخاد
همدم نیستم
رفیق نیستم
همیشه از قیدهای همیشه و هیچ وقت درموردش استفاده میکنم
خیلی وقتا تو جمع وقتی ی چیزو بلد نبود ضایعش کردم
جلوی دیگران بهش بی احترامی کردم
قدر زحماتش را نمیدونم
برای کارهایی ک برام میکنه ازش تشکر نمیکنم
همیشه با ناراحتی و تندی باهاش حرف میزنم
همدل نیستم باهاش
اونم کم داره. یه همدم یه همدل یه رفیق
تک تک چیزهای بالا جزو چیزهای روزمره زندگیمون شده نه یکبار و دوبار بلکه مرتبا. تبدیل ب جزئی از زندگیمون شده انگار
چقدر اتفاق بدیه تو زندگیش داشتن همچین زنی
۹۸/۰۴/۰۷