روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

پیام های کوتاه
  • ۱۰ مرداد ۹۹ , ۰۰:۴۵
    حالت
  • ۳۱ تیر ۹۹ , ۰۱:۲۷
    حتی
  • ۱۵ خرداد ۹۹ , ۲۰:۳۷
    ...
  • ۲۹ آذر ۹۸ , ۱۴:۳۶
    دل2
  • ۲۷ آذر ۹۸ , ۰۱:۱۰
    شعر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

دخترک

سه شنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۰۸ ق.ظ

امروز 5 خرداد

امروز برا اولین بار گفت میخاد خودش از عرض کوچه عبور کنه. بهش گفتم باید مراقب باشه و دو طرفش رو نگاه کنه. همین کارو کرد و کلی خوشحال شد ک تونسته

نزدیک پله برقی اسمش یادش رفته بود میگفت مامان اونیکه مارو بالا میبره و پایین میبره
- پله برقی
- آره آره همین. من میتونم خودم تنهایی ازش برم
-آره
- واقعا من میتونم میتونم؟؟؟؟ (خیلی براش مهم بود این موضوع ک بهش بگم اره تو میتونی حتما)
- آره حتما ک میتونی
بالا رو راحت رفت اما سمت پایین رو میترسید گفت تو بیا هرچی صبر کردم نرفت بلاخره باهم رفتیم ولی یهو پشیمون شد گفت: من میتونم میتونم
پله برقی ای ک ب سمت پایین میرفت بدوبدو رفتیم بالا
و ازش رد شدیم( ترسناک بوداااا😅) گفتم خب حالا برو
- کمکم کن
-باشه ببین دستت اینجا بگیر برو
بلاخره رفت کلی خوشحال شد و وقتی رسیدیم پایین شروع کرد رقصیدن 😆

رفتیم یونی. تو سالن بودیم ک آقای فلان داشت رد میشد سلام کردیم بهم
دخترک: این کی بود
- دوستم
- یعنی میخاید باهم ازدواج کنید
زدم زیر خنده
- نه. من قبلا ازدواج کردم
- آها با بابا
- اره
- منم اونجا بودم
- وقتی ازدواج کردیم دوست داشتیم تو بیای پیشمون تورو آوردیم تو دلم
ذوق میکند

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۳/۰۷
مریم بانو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

دانلود آهنگ جدید