18 دی
سه شنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۷، ۰۷:۱۲ ب.ظ
اعصاب خوردی ام سر رفت و امد دوباره با مامان. که میگه: ما از هرکی میپرسیم دانشجو دکترا میگن از ترم 3 ب بعد دیگه رفت و آمد نمیکنیم
آره من مرض دارم مریضم هر هفته خودمو بچه رو بندازم تو این جاده. الکی میرم. اصن الکی خودم به استادم میگم استاد فرجه ندیا من دوست دارم بیام.
وقتی گفتم میخام اونجا اسمش رو کلاس زبان بنویسم خیلییییییییییی ناراحت شد. میگه دخترک رو عادت بده بمونه اینجا خودت یه روزه همیشه برو برگرد.
من ترجیح میدم دخترک پیش خودم باشه
دیوونم میکنن.
هیچ کار مفیدی نکردم فردا چی بگم رو نمیدونم. مغزم داره میترکه
شب ها فقط پیش دخترک آروم میخوابم
۹۷/۱۰/۱۸