روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

پیام های کوتاه
  • ۱۰ مرداد ۹۹ , ۰۰:۴۵
    حالت
  • ۳۱ تیر ۹۹ , ۰۱:۲۷
    حتی
  • ۱۵ خرداد ۹۹ , ۲۰:۳۷
    ...
  • ۲۹ آذر ۹۸ , ۱۴:۳۶
    دل2
  • ۲۷ آذر ۹۸ , ۰۱:۱۰
    شعر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۱۹ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

من فکر میکنم ما دو مدل خر کردن داریم البته اصطلاح درستی نیست و باید گفت قانع کردن ولی خب انگار حق مطلب ادا نشده برای همین همون خر کردن استفاده می کنیم.

برای طولانی شدن کسی که خر میکنه الف کسی که خر میشه ب


مدل اول:

مرحله ی اول

طرف مقابل یعنی جناب الف (که میتونه هرکسی باشه افراد خانواده پدرومادر فرزند دوست پارتنر و...) یه چیزی رو میخاد یا یه کاری رو میخاد شما براش انجام بدی . یا نه اصلا آدم خودخواهیه میخاد شما را مجبور کنه که مثلا فلان لباس رو بپوشی. اول با تهدید و خشم میاد میگه : بپوش اگر نپوشی حسابتو میرسم (اینجا معمولا انواع تهدیدها قرار میگیره از قبیل : باهات قهر میکنمُ دیگه دوستت نخواهم داشتُ از جایی که هستیم بیرونت میکنم تو مقصری و به طور کلی خشونت کلامی حتی تهدید به آزار فیزیکی و جسمی مثل کتک زدن و .... )

اینجاست جناب ب فرسنگ ها از جناب الف دور میشه.حالا دو حالت پیش میاد

یک: جناب ب به خواسته های الف تن نمیده و سفت و سخت می ایسته و میگه نمیخام و از رفتار الف عصبانی میشه

دو: جناب ب از روی ترس یا هرچیز دیگه ای به خواسته های الف تن میده اما همچنان عصبانیت پابرجاست

مرحله دوم

تو این مرحله جناب الف میبینه مثل اینکه یه جای کارش اشتباهه

پس رو میاره به امر خطیر خر کردن. که فلانی من تورو دوست دارم تو فلان منی و به خاطر خودت میگم و ما با هم دوستیم و این خزعبلات

به عبارتی جناب الف در حال بدجنسیه.

توجه کنید که اینجا خر کردن جواب نمیده از بچه ی دو ساله تا ادم ۸۰ ساله. چون جناب ب انسانه. خر نیست.


خر کردن نوع دوم

ولش کن خسته شدم

نه بزار میگم


مدل دوم:

جالبه. نمیدونم چجوری بنویسمش

ولی به هرحال این مدل جواب میده :))


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۲۰
مریم بانو

میگن اگر کسی به واسطه روزه گرفتن در حال یا آینده دچار مشکل بشه

نباید روزه بگیره

ای ایهالناس این فقط برای جسم نیستا برای روح و روان هم هست

یعنی شما اگر به واسطه ی روزه گرفتن بی اعصاب میشی به ضرص قاطع خود خدا هم از اون بالا دو دقیقه بیاد پایین بهت میگه که روزه نگیری 

یعنی وقتی کسی روزه میگیره و پاچه هم میگیره

این آدم روزه بهش واجب نیست بوخودا

نگیرید عاقا نگیرید جنبه ندارید اعصاب ندارید

والا😆😆😆😆

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۲:۵۷
مریم بانو

.

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۲:۴۴
مریم بانو

فکرو خیالش رهام نمیکنه

یه جوری نگرانم که فکر میکنم هیچ وقت تموم نمیشه

وسط این فکرو خیال ناگهان یادم میاد عههه این حلوایی که دارم میخورم جزو آرزوهام بود...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۴۹
مریم بانو

گند زدم دوباره

معلوم نیست چه غرامتی رو بابتش بپردازم

هنوز معلوم نیست چی بشه

و هزار فکر......


تو اتوبوسم

یه اتوبوس خلوت

تشنمه

بلیطم از پشت محافظ صندلی افتاد پایین

دورم قرمزه

پرده ها کشیده شده است

از لای پزده ها نور میزنه

ظهره

رو چهارمین صندلی تکی یه پسری نشسته با بلوز راه راه بنفش داره پیام میده با موبایلش

صندلی بعدی ی پسری ک لباس آستین کوتاه مشکی پوشیده و هنزفری تو گوششت

و جلوی من خانومی نشسته ک ب نظرم میخاد بخوابه

از کنار ی کامیون رد شدیم

سقف اتوبوس طرح پیچیده و شلوغی از اشکال هندسی تو رنگ بنفشه

رنگی ک قبلا عاشقش بودم. و هیچ وقت نفهمیدم چی میشه ک ادم رنگ مورد علاقه اش تغییر میکنه. عاشق رنگی میشه که قبلا اصلا حتی کمی هم دوستش نداشت.

دریچه های روی سقف تصویر یه چشم و ابروست همین

آب رو برمیدارم

در بطری پلمپه با صدای تق بازش میکنم

یه جرعه

نمیتونم بخورم

تشنمه بازم

5 میلی گرم نیترات داره

میگن نیترات سرطانزاست

نگاش میکنم

تشنمه

کولر روشنه

چند جرعه میخورم

میریزه روی مقنعه ام

خیس میشوم

میگع من همانم که دل از دنیا بریدم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۲۰
مریم بانو

...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۳۴
مریم بانو

اول اردیبهشت:
میگفت موبایل میخام
به موبایل اسباب بازی و حتی انواع پیشرفته اش هم راضی نشد
میگفت یه موبایلی میخام که بتونم باهاش زنگ بزنم و پیام بدم
یکی از موبایل های قدیمی رو اوردیم شارژش کردیم و یه سیم کارت انداختیم
و برای خوشحالیش هراز گاهی بهش زنگ میزنیم
شماره افراد خانواده رو با شکل هایی ک خودش انتخاب کرد سیو کردیم تا بتونه زنگ بزنه و یادش دادیم چجور میتونه زنگ بزنه و پیام بده
هرکسی هم بهش زنگ میزنه از روی شکل میفهمه کیه ولی باز میپرسه
مثلا من زنگ میزنم گوشی رو برمیداره میگه
سلام مریم اسمت کیه؟؟؟
یعنی اسمت چیه؟ همون شما؟؟ ی خودمون😆😆😂😁😀

5 اردیبهشت:
کوچولوی من
خیلی وقته میخام یه چیزایی بهت بگم و برات بنویسم که وقت نشد
الان نشستم اینجا تمام و کامل در اختیارتو
نشستم که بگیرمت تو بغلم و ببوسمت و بوت کنم و حظ ببرم از بودنت کنارم
فکر می کنم به تک تک حرفهای قشنگت
فکر میکنم به حافظه ی فوق العاده بالات نه اینکه مامانتم بخام تعریف کنم که من اصلا از این مامانیی نیستم که بخام الکی تعریف کنم از بچم
ولی گاهی حرفهایی میزنی که مات و مبهوت میمونم
مثلا تو آمادای میرسیم به یه فلکه میگی مامان چرا اینجا پیاده نمیشیم قبلا همیشه اینجا از تاکسی پیاده میشدیم
یا اگر بریم خیابون فلان میگی من یادمه مهدکودکم قبلا اینجا بود
یا چیزهایی رو مربوط به یکسال پیش افراد بهشون میگی حتی به کسایی که خیلی ندیدی مثلا به دوست خاله که کلا شاید 4 بار دیده باشیش گفتی: یادته اون روز اونجور شد تو هم بودی
چیزی که مربوط به یکسال قبله
یا سوار تاکسی هستیم میرسیم به یه خیابونی یهو میگی عه مامان اینجا همینجاست که وقتی از آمادای میایم بابا میاد دنبالمون
و جالبه ک هیچی رو اشتباه نمیگی یعنی حتی با وجود شباهت خیابانها به هم بازم درست تشخیص میدی

10 اردیبهشت:
ناراحتم که پریشب هرکاری کردم نمیخابیدی اخر با عصبانیت بهت گفتم میرم بخاب تا برگردم باید خواب باشی
رفتم تو آشپزخونه و صدای آروم گریه های الکی ات برا جلب توجهم میامد و اعتنا نکردم وقتی برگشتم واقعا خواب بودی
اما همون شب تو خواب جیش کردی
و این یعنی چقدر بدون من بی آرامش خوابیدی



مامانم: به اون دوچرخه اب نریز دوچرخه زنگ میزنه
دخترک: به کی زنگ میزنه😆

10 اردیبهشت:
دخترکوچولوی من
چقدر رفتم مشاوره برای بهتر شدن حالت برای کمک کردن بهت
و امروز خانومی بهم گفت که آسیب هایی که خوردی دیگه هیچ وقت قابل جبران نیست
فقط میشه کنترل کرد
ناراحتم
ناراحتم که گفت داشتن اعتمادبه نفس در بزرگسالی یعنی داشتن یک رابطه خوب و سالم با پدر در 18 ماهگی تا 3 سالگی
ناراحتم که رابطه خوبی با پدرت نداری
دروغ چرا قبلا ناراحت نبودم حتی شاید یواشکی ته دلم یه کم خوشحال بودم که رابطه ات با پدرت خوب نیست. میگفتم خب خوب نباشه
ولی حالا میفهمم کسی که آسیب میبینه این تویی
حالا ناراحتم
گفت من به عنوان یه غریبه از صمیم قلبم برا دخترت خیلی ناراحت شدم
درحالیکه خونه باید محل امنیت روانی باشه درواقع خشونت خانگی در جریانه
گفت تقریبا تمام مشکلات جنسی تو سکس در بزرگسالی برمیگرده به تربیت جنسی اشتباه بچه ها در خردسالی
یه عالمه دعوام کرد
واسه تنبیه لفظی ات سر ور رفتن به خودت
واسه داغون بودن رابطه ات با پدرت

ببخشید
دوستت دارم

تنها یک انسان آگاهه که تلاش میکنه برای بهبود
آگاه باش به خودت
خودت رو بشناس تا بتونی کنترل کنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۲۸
مریم بانو

یهو هیجان زده و با خوشحالی گفت ماماااان
گفتم بله
گفت پام رو ببین یه کمی مو درآورده 😍 حالا منم میتونم اپلاسیون کنم😆
و کلی خوشحال بود


رفتیم پارک آبی

تو یه قسمت رودخانه یهو فهمید پاهاش به زمین میرسه با خوشحالی گفت: عهههه پام زمینو گرفته😂😂

موقع برگشت هم میگفت:بازم بریم تو حوض خونه ی ما (به رودخانه ک خیلی خوشش اومده بود میگفت حوض خونه ی ما)


هرکسی ازش میپرسه دوست داری پسر بشی
با قاطعیت بهش میگه نههههه دوست دارم دختر باشم همیشه
دخترکم بسیااار خوشحالم که کیف میکنی و حظ میبری از دختر بودنت


کلماتی که تلفظ درستش رو بلده ولی همچنان مثل قبل میگه:

فوتبال توت وال
اشپزخونه اشپقسونه
یخچال یچقال
نمیدونم نیدونم
مریم  mayam میم
عزیزم عه ای زم aiizam
سیب زمینی سیبزنمی


دختر کوچولوی من
تورو میبینم که چقدر هوای من رو داری حتی کار کردن من توی خونه غذا شستن یا ظرف شستن رو میگی بابا بکن4ه و من کار نکنم اصلا
وقتی نگاهت میکنم میبینم که میدویی و خوشحالی و میخندی و با ذوق وسط خیابون میرقصی کیف میکنم
همیشه گفتم ک هیچ وقت مادر کاملی نبودم و نخواهم بود چ بسا ک مادر کامل جزو همان تعاریف مقدس انگاری مادری باشد
ولی تلاش میکنم برای خوشحال کردنت. برای ذوق کردنت از خرید یه تل چراق دار. خوشحال میشی ک بریم پارک خوشحال میشی ک دستای همو بگیریم و تو خیابون بدوییم. خوشحال میشی که هر شب برات قصه بگم خوشحال میشی که باهات بازی کنم. آفریدن این خوشحالی های کوچیک برات میدونم که پیوندمون رو قوی تر میکنه

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۰۱
مریم بانو

اسمش مریم عه
چهره ی زیبایی داره بور و سفید با چشمای رنگی و اندام متناسب و موهایی خیلی بلند که تا زیر رانش میرسه
دکترای تخصصی میکروبیولوژی داره و استاد دانشگاه علوم پزشکی و عضو هئیت علمی عه
شوهرش میگن خیلی خوبه، همیشه آروم و ساکته
یه خونه ی شیک و ماشین شیک تو جای خوبی از شهر دارن و ثروتمندن
دوتا پسر داره که اونها هم زیبایند
ب نظر همه، مریم زندگی خوبی داره

امروز فهمیدم که مریم با خوردن کلی قرص خودکشی کرده که به موقع به بیمارستان میرسه و 3 روز بستری میشه
شنیدم که دانشجوهاش میگفتن: عههه استاد خودکشی کرده؟؟!!!!

امروز فکر میکردم عرصه ی زندگی چقدرررر بر یک زن باید سخت بشه که وجود بچه دست به همچین کاری بزنه، هرچی فکر کردم بجایی نرسیدم همش میپرسیدم از خودم که آخه بچه داره دوتا

امروز فکر میکردم به مریم
به اینکه همیشه سربالا دیدمش اما هیچ وقت ندیدم تو یه مهمونی از ته دلش بخنده
فکر کردم با این همه ثروت ک میتونست بهترین لباس ها رو بپوشه و.... اما هیچ وقت انگیزه ای نداشت برا پوشیدنشون، اینو تو هر مهمانی ای میشد فهمید؛ انگیزه

مریم تنها کمتر از یک ماه بعد از اون خودکشی ناموفق حالا مبتلا ب سرطان غدد لنفاوی شده
دیگه نیاز ب زحمتش برا خودکشی نیست
شاید خوشحال باشه،،، کی میدونه؟؟!!!!

مریم؛ خانومی هست از اقوام نزدیک ما
کاش کسی باشد که به فکر خنده باشد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۵۷
مریم بانو

دانلود آهنگ جدید