۱۶ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۳۱
با خودم بد شده ام
بد و بی رحم شده ام
نامهربان شده ام
...
و فکر میکنم نامهربان نباشم غیر عادیست
اصلا باید باشد درست تر است
شب ها نگران
روزها بی قرار آرام
در خواب پر تشویش خسته
در بیداری در خواب...
...................................
دختر زهرا ، پسر مهدی دنیا آمدند ..........
...................................
دخترک صدایم میکند مریم؛ اگر پاسخم چیزی جز "جون مریم" باشد شاکی میشود. جان این روزها....
...................................
من مسئول آنم که هست که بود که هستم که خواهم باشم. بی دخل و تصرف کسی. من رقم خواهم زد .... برای همین فعلا نقلی نخواهم کرد. من باید راه را بروم.