روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

پیام های کوتاه
  • ۱۰ مرداد ۹۹ , ۰۰:۴۵
    حالت
  • ۳۱ تیر ۹۹ , ۰۱:۲۷
    حتی
  • ۱۵ خرداد ۹۹ , ۲۰:۳۷
    ...
  • ۲۹ آذر ۹۸ , ۱۴:۳۶
    دل2
  • ۲۷ آذر ۹۸ , ۰۱:۱۰
    شعر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

دخترک

جمعه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۰۱ ب.ظ

رفته بویدم دستشویی با دخترک تو دستشویی فشار اب زیاد شد ناراحت شد منو زد دستش خورد تو چشمم

منم برا اینکه بفهمه نباید این کارو بکنه چشممو گرفتم و دیگه باهاش حرف نزدم

از دستشویی اومدیم بیردن یه دستمال کاغذی و چسب برداشتم و روی چشمم زدم

مامانم پرسید چی شده

دخترک گفت نمیتونه حرف بزنه

مامانم پرسید چرا رفتید دستشویی چی شده چرا مامانت چشمش رو بسته

دخترک: مامانم حواسش نبود چشماش ندید رفت خورد تو دیوار حالا چشمش درد میکنه روش رو بسته

ما: 😨😨😨

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۱۲/۲۴
مریم بانو

نظرات  (۱)

۲۶ اسفند ۹۷ ، ۰۸:۲۳ هیوا جعفری
وای ترو خدا نگا چین این جوجه ها😂😂😂😂

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

دانلود آهنگ جدید